Dynamics Of Machinery

  • Uploaded by: Amir Akbari
  • 0
  • 0
  • January 2021
  • PDF

This document was uploaded by user and they confirmed that they have the permission to share it. If you are author or own the copyright of this book, please report to us by using this DMCA report form. Report DMCA


Overview

Download & View Dynamics Of Machinery as PDF for free.

More details

  • Words: 17,879
  • Pages: 101
Loading documents preview...
‫دینامیک ماشین‬ ‫منابع‬ ‫سينماتيك و ديناميك ماشين ها‬ ‫تاليف جرج ‪.‬اچ ‪.‬مارتين‪ ،‬ترجمه دكتر محمد اسماعيل پازوكي ‪ ،‬نشر آمون‬ ‫ديناميك ماشين‬ ‫تاليف عباس راستگو‪ ،‬انتشارات پوران پژوهش‬ ‫سينماتيك ماشينها‬ ‫‪ ‬درجه آزادی‬ ‫‪ ‬روشهای انتقال حركت‬ ‫‪ ‬مکانيزمهای ميلهای‬ ‫‪ ‬سرعت شناسي و مراكز آني‬ ‫‪ ‬شتاب شناسي‬ ‫‪ ‬چرخدندهها‬ ‫ديناميك ماشينها‬ ‫‪ ‬نيروشناسي‬ ‫‪ ‬نيروهای اينرسي‬ ‫‪ ‬توازن يا باالنس‬ ‫ارزشيابي‬ ‫‪ ‬ميان ترم ‪ 40‬درصد‬ ‫‪ ‬پايان ترم ‪ 60‬درصد‬ ‫‪‬‬

‫تمرين و پروژه ‪ 2‬تا ‪ 3‬نمره‬

‫‪1‬‬

‫تعاريف و خصوصيات حركت‬ ‫مکانیک‬

‫استاتیک‬

‫دینامیک‬

‫سینتیک‬

‫سینماتیک‬

‫استاتيك )‪(Statics‬‬

‫علم بررسی اجسام در حالت سکون یا در حالت تعادل نیروهای وارده‬ ‫ديناميك)‪(Dynamics‬‬

‫دانش بررسی اجسام تحت تاثیر نیروها‬ ‫سينماتيك)‪(Kinematics‬‬

‫دانش بررسی حرکت محض بدون در نظر گرفتن نیروها‬ ‫در سینماتیک هدف حرکت شناسی بدون در نظر گرفتن عامل حرکت است‪ .‬به بیان دیگر سینماتیک ماشینها عبارت از‬ ‫مطالعه و تجزیه و تحلیل مربوط به حرکت نسبی اجزای ماشینها میباشد ‪.‬در این بخش تغییر مکان‪ ،‬سرعت و شتاب اجزای‬ ‫مختلف ماشین بررسی می شود‪.‬‬

‫سينتيك‬ ‫دانش بررسی حرکت اجسام با در نظر گرفتن نیروهای وارده‬ ‫ماشين )‪(Machine‬‬

‫وسیلهای است برای تغییر فرم و انتقال انرژی‬ ‫‪ ‬موتور الکتریکی ⟸ تبدیل انرژی الکتریکی به انرژی مکانیکی‬ ‫‪ ‬ژنراتور ⟸ تبدیل انرژی مکانیکی به انرژی الکتریکی‬

‫سينماتيك ماشين‬ ‫عبارت است از مطالعه حرکت نسبی اجزاء تشکیل دهنده یک ماشین مکانیکی نسبت به یکدیگر مشتمل بر‪:‬‬ ‫‪ ‬تغییر مکان‬ ‫‪ ‬سرعت‬ ‫‪ ‬شتاب‬ ‫‪2‬‬

‫ديناميك ماشين‬ ‫عبارت است از بررسی نیروها و گشتاورهای وارد بر اجزاء تشکیل دهنده یک ماشین مکانیکی‬ ‫ذره مادی‪:‬‬ ‫ذره مادی از نظر هندسی یک نقطه بوده که حجم آن بینهایت کوچک است و دارای جرم نیز می باشد ‪.‬‬ ‫در دینامیک اجسام‪ ،‬آن دسته از مسائلی را که ابعاد جسم در نوع حرکت آن نقشی ندارد می توان ذره در نظر گرفت‪.‬‬

‫∞ ⟶ 𝜌 ⟹ ‪ 𝜗 ⟶ 0‬اگر‬

‫‪,‬‬

‫𝑚‬ ‫𝜗‬

‫=𝜌‬

‫جسم صلب)‪(Rigid link‬‬

‫جسمی است که فاصله هر دو نقطه از آن همواره ثابت باقی میماند‪ ،‬حتی اگر جسم حرکت کند یا تحت تاثیر نیروهای‬ ‫خارجی قرار داشته باشد‪.‬‬ ‫چنین جسمی هیچ گاه تغییر شکل نخواهد داد‪.‬‬ ‫بند )‪(Link‬‬ ‫به مجموعهای از قطعات که با هم حرکت کرده و میتوان آنها را به عنوان یک جسم صلب واحد در نظر گرفت بند گفته میشود‪.‬‬

‫دياگرام سينماتيکي‬ ‫دیاگرام مورد استفاده در مطالعه و بررسی حرکت اجزای تشکیل دهنده یک ماشین‬

‫انواع حركت‪:‬‬

‫حركت صفحهای‪ :‬در حرکت صفحه ای مسیر حرکت تمام ذرات جسم صلب در یک صفحه و یا در صفحات موازی با یکدیگر‬ ‫می باشد‪.‬‬

‫حركت انتقالي‪ :‬در حرکت انتقالی مسیر حرکت تمامی ذرات با هم یکسان است‬ ‫‪ ‬اگر مسیر حرکت ذرات به صورت مستقیم باشد حرکت انتقالی مستقیم الخط است‬ ‫‪ ‬اگر مسیر حرکت ذرات به صورت یک منحنی مشابه باشد‪ ،‬حرکت جسم انتقالی منحنی الخط خواهد بود‪.‬‬ ‫حركت دوراني‪ :‬اگر هر یک از نقاط یک جسم صلب که دارای حرکت صفحهای بوده و از یک محور ثابت (عمود بر صفحه‬ ‫حرکت) فاصله ثابتی داشته باشند‪ ،‬جسم صلب دارای حرکت دورانی است‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫درجه آزادی)‪(Degree of Freedom‬‬

‫تعداد پارامترهای مستقل یا حداقل تعداد پارامترهای الزم برای تبیین یا تعیین وضعیت یک جسم را درجه آزادی گویند‪.‬‬

‫ذره مادی‬ ‫حركت صفحهای (دوبعدی)‬

‫حركت فضايي (سه بعدی)‬

‫)𝑦 ‪(𝑥,‬‬

‫)𝑧 ‪(𝑥, 𝑦,‬‬

‫‪ 2‬درجه آزادی‬

‫‪ 3‬درجه آزادی‬

‫جسم صلب‬ ‫حركت صفحهای (دوبعدی)‬

‫حركت فضايي (سه بعدی)‬

‫) 𝑧𝜃 ‪(𝑥, 𝑦,‬‬

‫) 𝑧𝜃 ‪(𝑥, 𝑦, 𝑧, 𝜃𝑥 , 𝜃𝑦 ,‬‬

‫‪ 3‬درجه آزادی‬

‫‪ 6‬درجه آزادی‬

‫مفهوم‪ :‬درجه آزادی یک سیستم دینامیکی تعداد پارامترهای الزم برای تعیین تمامی مولفههای دینامیکی آن سیستم است‪.‬‬ ‫مثالً در یک مکانیزم یک درجه آزادی با معلوم بودن سرعت زاویهای یک عضو‪ ،‬سرعتها و سرعت زاویهای های بقیه اعضا قابل‬ ‫محاسبه هستند‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗‬ ‫𝐴‪𝑉𝐵/‬‬

‫⃗⃗⃗⃗‬ ‫𝐵𝑉‬

‫𝐴⃗⃗⃗⃗‬ ‫𝑉‬

‫‪ω2‬‬

‫‪  −‬‬ ‫⃗‪= ⃗ +‬‬ ‫𝐴‪𝑉𝐵/‬‬ ‫𝐴𝑉‬

‫راستای سرعتهای ‪ A‬و ‪ B‬مشخص و مقادیر نامعلوم هستند‬

‫‪−‬‬ ‫𝐵⃗‬ ‫𝑉‬

‫درجه آزادی سازوکار صفحهای‬ ‫یک جسم صلب در فضا دارای ‪ 6‬درجه آزادی است‪ 3 ،‬درجه آزادی مربوط به حرکت انتقالی و ‪ 3‬درجه دیگر مربوط به حرکت‬ ‫دورانی است و در صفحه ‪ 3‬درجه آزادی حرکت دارد‪ 2 ،‬درجه آزادی مربوط به حرکت انتقالی و یک درجه آزادی مربوط به‬ ‫دوران می باشد‪.‬‬ ‫نکته ‪ :1‬در اتصاالت ‪ ،𝐽1‬دو عضو متصل دارای یک درجه آزادی نسبت به هم بوده و دو درجه آزادی محدود میشود‪.‬‬

‫نکته ‪ :2‬در اتصاالت ‪ ،𝐽2‬دو عضو متصل دارای دو درجه آزادی نسبت به هم بوده و یک درجه آزادی محدود میشود‪.‬‬

‫‪𝐷𝑂𝐹 = 3(𝑛 − 1) − 2𝑓1 − 𝑓2‬‬

‫رابطه كوتزباخ )‪(Kutzbach‬‬

‫‪ = DOF‬درجه آزادی مکانیزم‬ ‫𝑛 تعداد اعضای مکانیزم (‪ 𝑛 − 1‬تعداد اعضای مکانیزم به جز بند ثابت)‬ ‫‪ 𝑓1‬تعداد اتصاالت یک درجه آزادی ( ‪) 𝐽1‬‬ ‫‪ 𝑓2‬تعداد اتصاالت دو درجه آزادی ( ‪) 𝐽2‬‬

‫‪5‬‬

‫‪𝐷𝑂𝐹 < 0‬‬

‫نامعین از نظر استاتیکی‬ ‫معین از نظر استاتیکی (سازه)‬ ‫مکانیزم‬ ‫زنجیره سینماتیکی غیرمقید‬

‫‪𝐷𝑂𝐹 = 0‬‬ ‫‪𝐷𝑂𝐹 = 1‬‬ ‫‪𝐷𝑂𝐹 > 1‬‬

‫نکته‪ :‬رابطه کوتزباخ استثنا هم دارد زیرا هیچ گونه اطالعات هندسی در فرمول لحاظ نشده و در مواردی که مکانیزم قفل‬ ‫باشد‪ ،‬جواب نادرست است‪.‬‬

‫اتصاالت سينماتيکي و انواع آن‬ ‫از تماس دو جسم با یکدیگر یک جفت تشکیل میگردد‪.‬‬

‫انواع اتصاالت‬ ‫‪ )1‬اتصاالت مرتبه پايين‪ :‬شامل لوال و لغزنده‬ ‫‪ )2‬اتصاالت مرتبه باال‪ :‬شامل اتصاالت تماس مستقیم (غلتش خالص و غلتش همراه با لغزش) و اتصال پوششی‬

‫يا‬ ‫الف) اتصاالت 𝟏𝑱‪ :‬اتصاالت یک درجه آزادی (محدود کننده دو درجه آزادی)‬ ‫ب) اتصاالت 𝟐𝑱‪ :‬اتصاالت دو درجه آزادی (محدود کننده یک درجه آزادی)‬ ‫اتصاالت مرتبه پايين )‪(lower pairing‬‬

‫هرگاه تماس بین دو عضو یک تماس سطحی باشد اتصال و جفت را مرتبه پايين مینامند (مانند سیلندر – پیستون یا‬ ‫لغزنده)‪.‬‬ ‫اتصاالت مرتبه باال)‪(higher pairing‬‬

‫اگر اتصال در یک نقطه یا در امتداد یک خط صورت پذیرد بدان اتصال مرتبه باال گفته میشود (مانند اتصال نقطهای بین‬ ‫ساچمه و حلقه در بلبرینگ یا اتصال رولرها و حلقه در رولبرینگ)‪.‬‬ ‫اتصال لوال يا مفصلي )‪ :(Revolute‬با عالمت اختصاری ‪ R‬نشان داده میشود‪ .‬از سه درجه آزادی دو درجه را محدود کرده و‬ ‫تنها یک درجه را باقی میگذارد )𝜃∆(‪.‬‬ ‫اتصال لغزنده )‪ :(Sider‬با عالمت اختصاری ‪ S‬نشان داده میشود‪ .‬از سه درجه آزادی دو درجه را محدود کرده و تنها درجه‬ ‫آزادی باقی مانده جابهجایی خطی است )𝑆∆(‪.‬‬ ‫اتصال غلتش خالص )‪ :(Pure Rolling‬با عالمت اختصاری ‪ P.R.‬نشان داده میشود‪ .‬از سه درجه آزادی دو درجه را محدود‬ ‫کرده و تنها درجه آزادی باقی مانده زاویه چرخش 𝜃∆ یا جابجایی روی طول قوس تماس )𝑆∆( است‪ .‬چون این دو پارامتر به‬ ‫هم وابستهاند این اتصال از نوع ‪ 𝐽1‬است‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫اتصال غلتش همراه با لغزش )‪ :(Roll-Slide‬با عالمت اختصاری ‪ R.S.‬نشان داده میشود‪ .‬از سه درجه آزادی یک درجه را‬ ‫محدود کرده و دو درجه آزادی باقی مانده زاویه چرخش 𝜃∆ و جابجایی روی طول قوس تماس )𝑆∆( است‪ .‬چون این دو‬ ‫پارامتر از هم مستقلند این اتصال از نوع ‪ 𝐽2‬است‪.‬‬ ‫اتصال پوششي )‪ :(Wrapping Pair‬با عالمت اختصاری ‪ W.P.‬نشان داده میشود و یک سیم‪ ،‬تسمه‪ ،‬زنجیر یا هر عضو‬ ‫انعطاف پذیر و بدون قابلیت تغییر طول است که دو بند بدون تماس مستقیم را به هم وصل میکند‪ .‬از سه درجه آزادی یک‬ ‫درجه را محدود کرده و دو درجه آزادی باقی مانده چرخش جسم حول محل تماس اتصال 𝜃∆ و انتقال منحنیالخط حول‬ ‫محل دیگر تماس اتصال )𝑆∆( است‪ .‬این اتصال از نوع ‪ 𝐽2‬است‪.‬‬ ‫اتصال مرتبه پايين‬

‫اتصال مرتبه باال‬

‫اتصال غلتشی‪ -‬لغزشی (اتصال دو درجه آزادی)‬

‫اتصال یک درجه آزادی‬

‫جفت چرخشی (اتصال یک درجه آزادی)‬

‫غلتش خالص یا لغزش خالص (‪ 1‬درجه آزادی) غلتش همراه با لغزش ‪ 2‬درجه آزادی‬

‫جفت مارپیچی (یک درجه آزادی)‬

‫جفت لغزشی (یک درجه آزادی)‬

‫جفت سطحی (سه درجه آزادی)‬ ‫اتصال پوششی (اتصال دو درجه آزادی)‬ ‫𝜃∆ و 𝑆∆‬ ‫جفت کروی (سه درجه آزادی)‬ ‫‪7‬‬

‫جدول خالصه اطالعات اتصاالت سینماتیکی صفحهای‬ ‫رديف‬

‫نام اتصال‬

‫مرتبه اتصال‬

‫عالمت اختصاری‬

‫نوع اتصال‬

‫مشخصه اندازه گيری‬

‫‪1‬‬

‫لوال‬

‫پایین‬

‫‪R‬‬

‫‪j1‬‬

‫‪2‬‬

‫لغزنده‬

‫پایین‬

‫‪S‬‬

‫‪j1‬‬

‫𝜃∆‬ ‫𝑆∆‬

‫‪3‬‬

‫غلتش خالص‬

‫باال‬

‫‪P.R.‬‬

‫‪j1‬‬

‫𝑆∆ یا 𝜃∆‬

‫‪4‬‬

‫غلتش با لغزش‬

‫باال‬

‫‪R.S.‬‬

‫‪j2‬‬

‫𝑆∆ و 𝜃∆‬

‫‪5‬‬

‫پوششی‬

‫باال‬

‫‪W.P.‬‬

‫‪j2‬‬

‫𝑆∆ و 𝜃∆‬

‫درجه آزادی سازوكار فضايي‬ ‫‪𝐷𝑂𝐹 = 6(𝑛 − 1) − 5𝑓1 − 4𝑓2 − 3𝑓3 − 2𝑓4 − 𝑓5‬‬

‫‪ = DOF‬درجه آزادی مکانیزم‬ ‫𝑛 تعداد اعضای مکانیزم (‪ 𝑛 − 1‬تعداد اعضای مکانیزم به جز بند ثابت)‬ ‫‪ 𝑓1‬تعداد اتصاالت یک درجه آزادی ( ‪) 𝐽1‬‬ ‫‪ 𝑓2‬تعداد اتصاالت دو درجه آزادی ( ‪) 𝐽2‬‬ ‫‪ 𝑓3‬تعداد اتصاالت سه درجه آزادی ( ‪) 𝐽3‬‬ ‫‪ 𝑓4‬تعداد اتصاالت چهار درجه آزادی ( ‪) 𝐽4‬‬ ‫‪ 𝑓5‬تعداد اتصاالت پنج درجه آزادی ( ‪) 𝐽5‬‬ ‫زنجيره سينماتيکي )‪(Kinematic Chain‬‬

‫عبارتست از تعدادی از اعضای صلب که میتوانند نسبت به هم دارای حرکت نسبی باشند‪.‬‬ ‫اگر یکی از میلهها ثابت بوده و حرکت یکی از میلههای دیگر به وضعیت جدید‪ ،‬موجب حرکت سایر میلهها در وضعیتهای‬

‫مشخص و قابل پیش بینی گردد مجموعه را زنجيره سينماتيکي مقيد)‪ (Constrained kinematic chain‬یا مکانيزم‬ ‫)‪ (Mechanism‬مینامند در غیر اینصورت بدان زنجيره سينماتيکي‬

‫غيرمقيد)‪(unconstrained kinematic chain‬‬

‫گفته میشود‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬هر زنجیره سینماتیکی که دارای یک درجه آزادای باشد یک مکانيزم را تشکیل میدهد‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬هرگاه درجه آزادی یک مکانیزم مساوی صفر شود مکانیزم را صلب نامیده و به آن سازه )‪ (Structure or Truss‬گفته‬ ‫می شود‪.‬‬

‫‪8‬‬

‫مثال‪:‬‬

‫‪DOF = 3 × (6 − 1) − 2 × 7 − 0 = 15 – 14 = 1‬‬

‫در شکل باال به ازای هر موقعیت لنگ‪ ،‬پیستون و شاتون دارای موقعیت مشخص و قابل پیش بینی بوده و تشکیل یک زنجیره‬ ‫سینماتیکی مقید یا مکانیزم میدهند‪.‬‬

‫مثال‪:‬‬

‫‪DOF = 3 × (5 − 1) − 2 × 5 − 0 = 12 − 10 = 2‬‬

‫در شکل باال با فرض ثابت بودن میله ‪ ،1‬اگر میله ‪ 2‬در موقعیت نشان داده شده باشد میلههای ‪ 4 ،3‬و ‪ 5‬دارای مواضع قابل‬ ‫پیش بینی و مشخص نبوده و زنجیره سینماتیکی غیرمقید است‪.‬‬

‫مثال‪:‬‬

‫‪DOF = 0‬‬

‫در شکل باال چون اعضای صلب حرکت نسبی ندارند مکانیزم نبوده و سازه میباشد (استثناء برای رابطه کوتزباخ)‪ .‬دلیل این‬ ‫که در خرپاها از عناصر مثلثی استفاده میشود نیز همین است‪.‬‬ ‫‪9‬‬

‫نکته‪ :‬هر جا در سازوکاری سه میله مطابق شکل به هم لوال شده باشند باید آن را به عنوان یک عضو صلب در نظر گرفت‪.‬‬

‫مثال‪:‬‬

‫زنجیره سینماتیکی غیرمقید‬

‫مثال‪:‬‬

‫مکانیزم‬

‫مثال‪:‬‬

‫‪10‬‬

‫زنجیره سینماتیکی غیرمقید‬

‫مثال‪:‬‬

‫‪𝐷𝑂𝐹 = 3(4 − 1) − 2 × 3 − 2 = 9 − 8 = 1‬‬

‫زنجیره سینماتیکی مقید‬

‫مثال‪:‬‬ ‫‪J1‬‬

‫‪J1‬‬ ‫‪J1‬‬ ‫‪J1‬‬ ‫‪J1‬‬

‫‪J1‬‬

‫سازه‬

‫‪DOF=3×(5-1)-2×6-0=12-12= 0‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫‪2J1‬‬

‫‪J1‬‬

‫‪J1‬‬

‫‪2J1‬‬ ‫‪J1‬‬

‫مکانیزم‬

‫‪DOF=3×(6 -1) -2×7-0=15 -14= 1‬‬

‫‪11‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫‪J1‬‬ ‫‪J1‬‬

‫‪J1‬‬

‫‪J1‬‬

‫‪J1‬‬

‫‪DOF=3×(5 -1)-2×5=12 – 10 = 2‬‬

‫زنجیره سینماتیکی غیرمقید‬

‫برگردان‬ ‫هر مکانیزم به تعداد اعضا برگردان دارد یعنی با تعویض عضو ثابت در زنجیره سینماتیکی مزبور یک مکانیزم جدید حاصل‬ ‫میگردد‪ .‬چهار شکل زیر چهار مکانیزم حاصل از زنجیره لنگ و لغزنده میباشند‪.‬‬ ‫در برگردان یک مکانیزم‪ ،‬حرکت نسبی بین اعضا (بندها) دچار تغییر نمیشود‪ .‬یعنی در شکلهای زیر اگر عضو ‪ 2‬به اندازه ‪θ‬‬ ‫درجه ساعتگرد نسبت به عضو ‪ 1‬دوران کند آنگاه عضو ‪ 4‬در همه مکانیزمها مقدار معینی به سمت راست حرکت میکند‪.‬‬

‫مکانیزم مورد استفاده در موتورهای دیزلی و بنزینی‬

‫مکانیزم مورد استفاده در موتورهای شعاعی هواپیماهای اولیه (با ثابت کردن عضو ‪ 2‬به جای ‪)1‬‬ ‫(لنگ ثابت و محفظه لنگ و سیلندر دوران میکنند)‬ ‫‪12‬‬

‫مکانیزم مورد استفاده در موتورهای بخار اسباب بازی با سیلندر نوسانی (عضو ‪ 3‬ثابت)‬

‫مکانیزم مورد استفاده در پمپها (عضو ‪ 4‬ثابت) مثالً تلمبه دستی قدیمی‬

‫برگردانهای يك مکانيزم چهار ميلهای‬

‫روشهای انتقال حرکت‬ ‫‪ .1‬از طريق رابط )‪ :(Coupler‬در مکانیزمها‪ ،‬عضوی که بدان ورودی اعمال میشود‪ ،‬محرک و عضو خروجی‬ ‫متحرک یا پيرو نامیده میشود‪ .‬معموالً حرکت محرک از طریق رابط به پیرو انتقال می یابد‪.‬‬

‫‪13‬‬

‫متحرک‬ ‫(پیرو)‬

‫رابط‬ ‫‪ω2‬‬

‫محرک‬

‫‪ .2‬تماس مستقيم‪ :‬اگر محرک و پیرو در تماس مستقیم باشند بدان مکانیزم تماس مستقیم گفته میشود‪ .‬در این‬ ‫مکانیزمها معموالً محرک را بادامک و متحرک را پیرو مینامند‪ .‬دو چرخدنده درگیر مثالی از مکانیزم تماس مستقیم‬ ‫است‪.‬‬

‫‪ 1-2‬تماس لغزشي‬ ‫در یک مکانیزم‪ ،‬تماس لغزشی زمانی اتفاق میافتد که اعضا در امتداد مماس مشترک نقطه تماس دارای حرکت نسبی باشند‪.‬‬ ‫در شکل زیر با توجه به این که دو عضو در راستای قائم مشترک سرعت برابر دارند )𝑆 ‪ (𝑃2 𝑆 = 𝑃3‬اما سرعتها در راستای‬ ‫مماس مشترک متفاوت است )𝑀 ‪ (𝑃2 𝐿 > 𝑃3‬عضو ‪ 2‬بر روی عضو ‪ 3‬میلغزد‪.‬‬

‫‪14‬‬

‫‪ 2-2‬تماس غلتشي‬ ‫در یک مکانیزم با تماس مستقیم‪ ،‬موقعی غلتش حادث میگردد که لغزش وجود نداشته باشد بنابراین در شکل باال اگر‬ ‫)𝑀 ‪ (𝑃2 𝐿 = 𝑃3‬باشد‪ ،‬آنگاه تماس غلتشی وجود خواهد داشت یعنی عضوهای ‪ 2‬و ‪ 3‬با هم دوران کرده اما روی هم نمیلغزند‪.‬‬

‫تماس مستقیم غلتشی‬

‫تماس مستقیم بین دو چرخدنده‬

‫نکته‪ :‬برای داشتن حرکت غلتشی قرار داشتن نقطه تماس بر روی خط المرکزین ضروری است اما کافی نمیباشد‪ .‬بلکه در‬ ‫این حالت سرعتها نیز باید مساوی باشند‪ .‬در شکل زیر گرچه نقطه تماس روی خط المرکزین است اما به دلیل یکی نبودن‬ ‫سرعت‪ ،‬لغزش هم وجود دارد‪.‬‬

‫تماس مستقیم بین دو چرخدنده (غلتش به همراه لغزش)‬

‫‪ .3‬انتقال حركت به وسيله اتصال انعطاف پذير‪ :‬تسمه يا زنجير‬

‫اتصال منعطف بین دو بادامک‬

‫رانش مثبت‪:‬‬ ‫در یک مکانیزمی که دارای تماس مستقیم است اگر حرکت محرک باعث حرکت پیرو (متحرک) شود اصطالحاً گفته میشود‬ ‫که رانش مثبت در مکانیزم وجود دارد‪.‬‬ ‫برای ایجاد رانش مثبت در مکانیزم الزم است که عمود مشترک سطوح تماس از هیچ یک از مراکز دوران عبور نکند ‪.‬‬ ‫‪15‬‬

‫رانش مثبت‬ ‫مرکز مرده‬ ‫در شکل (الف) اگر دو دیسک بدون اصطکاک باشند حرکت محرک پیرو را به حرکت وا نخواهد داشت‪ .‬اگر اصطکاک وجود‬ ‫داشته باشد دوران دیسک محرک سبب دوران دیسک پیرو خواهد شد که بدان رانش اصطکاکی گفته میشود‪ .‬به عنوان مثال‬ ‫در شکل های (الف) و (ب) شکل ‪ 15‬رانش مثبت وجود نداشته در حالی که در شکل (ج) رانش مثبت وجود دارد‪.‬‬

‫دو دیسک بدون اصطکاک‬ ‫مکانیزمهای میلهای )‪(Linkage‬‬ ‫مکانيزم چهار ميلهای )‪(Four-Bar Linkage‬‬

‫متداولترین و مفیدترین مکانیزم است‪ .‬بیشتر مکانیزمها قابل تعویض با یک مکانیزم چهار میلهای هستند‪.‬‬

‫متحرک (پیرو)‬

‫رابط‬ ‫‪ω2‬‬

‫محرک‬

‫مکانيزم چهار ميلهای با لنگهای موازی )‪(Parallel Crank Four-Bar Linkage‬‬

‫لنگهای ‪ 2‬و‪ 4‬دارای طول مساوی بوده و طول میله رابط برابر خط المرکزین ‪ 𝑂2 𝑂4‬است‪) ω2 = ω4 ( .‬‬ ‫‪𝑂2 𝑂4 = AB‬‬

‫‪16‬‬

‫نکته‪ :‬وقتی پیرو (‪ )4‬با رابط (‪ )3‬در یک امتداد قرار گیرد نقطه مرگ اتفاق میافتد و پیرو ممکن است در خالف جهت‬ ‫محرک دوران کند‪.‬معموالً با کمک اینرسی‪ ،‬فنرها و یا ثقل از حرکت ناخواسته معکوس جلوگیری میشود‪.‬‬

‫مکانيزم چهار ميلهای با لنگهای غيرموازی )‪(Nonparallel Equal Crank Linkage‬‬

‫لنگهای ‪ 2‬و‪ 4‬دارای طول مساوی بوده و طول میله رابط برابر خط المرکزین ‪ 𝑂2 𝑂4‬است‪ .‬لنگها غیرموازی بوده و در خالف‬ ‫جهت هم حرکت میکنند‪.‬‬ ‫‪𝑂2 𝑂4 = AB‬‬

‫‪𝑂2 A = 𝑂4 B,‬‬

‫مکانيزم لنگ – آونگ )‪(Crank and Rocker‬‬

‫حرکت دورانی میله ‪ 2‬سبب حرکت نوسانی عضو ‪ 4‬میشود‪ .‬نقطه ’‪ C‬مربوط به حالتی است که دو عضو ‪ 2‬و‪ 3‬همراستا و هم‬ ‫جهت باشند‪ .‬نقطه ’’‪ C‬مربوط به حالتی است که دو عضو ‪ 2‬و ‪ 3‬همراستا اما در خالف جهت هم باشند که این دو نقطه دامنه‬ ‫نوسان را تعیین میکنند‪.‬‬

‫‪17‬‬

‫شرط حرکت نوسانی‬

‫مکانيزم با لنگهای دوراني دوبل يا لنگ – لنگ )‪(Drag Link‬‬

‫هر دو عضو ‪ 2‬و ‪ 4‬دوران کامل مینمایند‪ .‬اگر یک لنگ با سرعت ثابت دوران نماید لنگ دیگر با سرعت متغیر ولی هم جهت‬ ‫با لنگ محرک دوران خواهد نمود‪.‬‬

‫شرط حرکت‬ ‫مکانيزم لنگ – لغزنده )‪(Slider – Crank‬‬

‫مورد استفاده در موتورهای دیزلی و بنزینی یا کمپرسور هوا‬

‫نمونه اصالح شده موسوم به مکانیزم خارج از مرکز‬

‫‪18‬‬

‫مکانيزم رفت و برگشتي )‪(Scotch yoke‬‬

‫مورد استفاده در پمپهای رفت و برگشتی‬

‫مکانيزم با برگشت سريع )‪(Quick return mechanisms‬‬

‫مورد استفاده در ماشینهای ابزار صفحه تراش و ارههای الکتریکی‬

‫مکانيزمهای خط مستقيم )‪(Straight-line mechanisms‬‬

‫مکانیزمی که در آن یک نقطه در امتداد خطی مستقیم یا تقریباً مستقیم حرکت میکند‪.‬‬

‫‪19‬‬

‫مکانيزمهای نوبهای )‪(Intermittent-motion mechanisms‬‬

‫‪ .4‬چرخ ژنوا‪ :‬متحرک به ازای هر دور کامل محرک یکچهارم دور دوران مینماید‪.‬‬ ‫‪ .5‬جغجغهها‪ :‬تبدیل حرکت دورانی و انتقالی به حرکت دورانی و یا انتقالی نوبهای‬

‫جغجغه‬

‫چرخ ژنوا‬

‫‪20‬‬

‫مراکز آنی )‪(Instant Center‬‬ ‫هر عضوی را که در صفحه حرکت کند‪ ،‬میتوان به صورت جسمی در نظر گرفت که به طور لحظهای حول نقطهای در صفحه‬ ‫حرکتش دوران مینماید‪.‬‬

‫تعریف مرکز آنی‬ ‫‪ )1‬مرکز آنی نقطهای واقع بر یک جسم بوده که عضو دیگر به طور دایم یا لحظهای حول آن دوران مینماید‪.‬‬ ‫‪ )2‬مرکز آنی نقطهای مشترک بین دو جسم است که سرعتهای آنها چه از نظر مقدار و چه از نظر امتداد و جهت با‬ ‫یکدیگر یکسان باشند‪.‬‬

‫مرکز آنی در مفصلهای پینی‬ ‫‪ ‬هر مفصل پینی یک مرکز آنی میباشد‪.‬‬ ‫‪ ‬مراکزی را که حین کار مکانیزم ثابت باشند‪ ،‬مراکز ثابت گویند‪.‬‬

‫‪ ‬مراکزی که حین کار مکانیزم نسبت به بدنه متحرک باشند‪ ،‬مراکز متحرک گویند‪.‬‬

‫نکته مهم‪ :‬در شکل زیر ‪ 23‬نقطهای است روی عضو ‪ 2‬که عضو ‪ 3‬حول آن دوران میکند‪ .‬اما نمیتوان گفت که سرعت‬ ‫مطلق نقطه ‪ C‬عمود بر ‪ BC‬است‪ .‬بلکه این سرعت نسبی ‪ C‬نسبت به ‪ B‬است که عمود بر ‪ BC‬است‪.‬‬ ‫نکته مهم‪ :‬چون سرعت همواره نسبت به مرجع ثابت سنجیده میشود‪ ،‬راستای سرعت ‪ C‬عمود بر شعاع دوران حول مرکز‬ ‫آنی ‪ 13‬است‪.‬‬

‫)‪𝑉𝐶 ⊥ (14 − 34‬‬ ‫𝐶𝐵 ⊥ 𝐵‪𝑉𝐶/‬‬

‫مرکز آنی جسمی که امتداد سرعت دو نقطه آن معلوم باشد‬ ‫هر دو عضوی که نسبت به هم دارای حرکت نسبی باشند‪ ،‬دارای یک مرکز آنی میباشند (به شرطی که دو نقطه بر روی یک‬ ‫خط شعاعی واقع نباشند)‪.‬‬

‫‪21‬‬

‫مرکز آنی لغزنده‬

‫انتقال حالت خاصی است دوران است که در آن مرکز دوران در بینهایت قرار دارد و شعاع دوران بینهایت میباشد‪.‬‬ ‫𝑉‬ ‫‪𝑉 = 𝑅𝜔,‬‬ ‫=𝑅‬ ‫∞ → 𝑅 ⇒ ‪ ω = 0‬اگر‬ ‫𝜔‬

‫مرکز آنی جسم غلتان‬ ‫در حالتی که لغزش وجود نداشته باشد و فقط غلتش خالص وجود داشته باشد‪ ،‬نقطه تماس غلتشی (‪ )12‬مرکز آنی خواهد‬ ‫بود‪.‬‬

‫‪22‬‬

‫𝑂‪𝑉𝑃 = 𝑉𝑂 + 𝑉𝑃/‬‬

‫غلتش به همراه لغزش‬

‫قضیه کندی‬ ‫بنابر قضیه کندی سه قطعه که نسبت به یکدیگر دارای حرکت نسبی باشند دارای سه مرکز آنی هستند که هر سه در یک‬ ‫راستا قرار دارند‪( .‬اثبات به روش برهان خلف)‬ ‫‪ 12‬مرکز آنی دو عضو ‪ 1‬و ‪2‬‬ ‫‪ 13‬مرکز آنی دو عضو ‪ 1‬و ‪3‬‬ ‫اگر فرض شود که نقطه ‪ P‬مرکز آنی دو عضو ‪ 2‬و ‪ 3‬باشد‪ ،‬سرعتها عمود بر شعاع دوران هستند‪.‬‬ ‫طبق تعریف‪ ،‬در مرکز آنی سرعت خطی چه از نظر مقدار و چه از نظر جهت یکسان باشد پس ‪ P‬مرکز آنی دو عضو ‪2‬و ‪3‬‬ ‫نمیباشد و ضرورتاً باید روی خط ‪ 13 – 12‬قرار داشته باشد‪.‬‬ ‫)𝑃 ‪𝑉𝑃 ⊥ (12 −‬‬ ‫𝑃 روی خط المرکزین ‪} → 12 − 13‬‬ ‫)𝑃 ‪𝑉𝑃 ⊥ (13 −‬‬

‫‪23‬‬

‫مراکز آنی برای مکانیزمهای با تماس مستقیم‬

‫تماس لغزشي‬ ‫شرط آن که دو عضو ‪ 2‬و ‪ 4‬در تماس باقی بمانند آن است که 𝑛‪𝑉𝑃2𝑛 = 𝑉𝑃4‬‬

‫مولفههای مماسی 𝑠‪ 𝑉𝑃2‬و 𝑠‪ 𝑉𝑃4‬است‬ ‫اگر نقطه تماس در امتداد خط المرکزین ‪ 14 – 12‬قرار نداشته باشد 𝑠‪ 𝑉𝑃4𝑠 ≠ 𝑉𝑃2‬و لغزش خواهیم داشت‪.‬‬ ‫بنابراین تنها حرکت نسبی قطعات ‪ 2‬و ‪ 4‬در نقطه تماسشان در امتداد مماس مشترک خواهد بود‬ ‫مرکز دوران نسبی (‪ )24‬باید در امتداد قائم مشترک باشد‬ ‫طبق قضیه کندی (‪ )24‬باید در امتداد خط ‪ 14 – 12‬هم باشد‬

‫‪24‬‬

‫‪ 24‬محل برخورد قائم مشترک و خط‬ ‫المرکزین ‪ 14 - 12‬است‬

‫تماس غلتشی‬ ‫‪ ‬تماس غلتشی تنها در حالتی وجود دارد که در نقطه تماس سرعت برابر باشد‪ .‬این مطلب الزاماً ایجاب میکند که‬ ‫تقطه تماس بر روی خط المرکزین ‪ 14 – 12‬واقع باشد‪.‬‬ ‫‪ ‬طبق تعریف مرکز آنی‪ ،‬نقطهای مشترک بر روی دو قطعه است که سرعتهای خطی آنها یکسان است‬

‫‪‬‬

‫در نتیجه مرکز آنی بر نقطه تماس منطبق است‬

‫تعداد مراکز آنی‬ ‫هر دو میله از یک مکانیزم نسبت به هم دارای حرکت بوده و یک مرکز آنی خواهند داشت‪.‬‬ ‫بنابراین تعداد مراکز آنی برابر تمامی ترکیبهای دوتایی از تمام میلهها میباشد‪.‬‬

‫)‪𝑛(𝑛 − 1‬‬

‫‪2‬‬

‫مراکز آنی اولیه‬ ‫آن دسته از مراکز آنی را که بتوان با یک بررسی اجمالی تعیین نمود‪ ،‬مراکز آنی اولیه گویند‪.‬‬ ‫‪ ‬مراکز آنی میلههایی که به هم لوال شدهاند‬ ‫‪ ‬مرکز آنی لغزنده‬ ‫‪ ‬مرکز آنی جسم غلتان‬ ‫‪ ‬مرکز آنی مکانیزمهای تماس مستقیم‬ ‫‪ ‬تماس لغزشی ‪ ‬نقطه برخورد قائم مشترک و خط المرکزین‬ ‫‪ ‬تماس غلتشی ‪ ‬نقطه تماس‬ ‫نوع اتصال‬

‫محل مركز آني‬

‫لوال‬

‫لوال‬

‫لغزنده‬

‫عمود بر مسیر حرکت (بینهایت در حرکت مستقیم الخط)‬

‫جسم غلتان‬

‫نقطه تماس با سطح‬

‫غلتش خالص‬

‫نقطه تماس غلتشی‬

‫لغزش خالص‬

‫نقطه برخورد قایم مشترک و خط المرکزین‬ ‫‪25‬‬

‫=𝑁‬

‫روش دیاگرام دایره برای تعیین مراکز آنی‬ ‫‪ )1‬ابتدا به تعداد اعضا نقاطی را بر روی محیط یک دایره مشخص میکنیم‬ ‫‪ )2‬خطوط مستقیم که با خط پر ترسیم شدهاند مراکز آنی اولیه مکانیزم را نشان میدهند‬ ‫‪ )3‬مراکز آنی باقیمانده با خط چین نشان داده میشوند‬ ‫‪ ‬باید دنبال دو مثلثی گشت که با یکی از خط چینها تکمیل میگردند (‪ 123‬و ‪ 341‬برای ‪)13‬‬ ‫‪ ‬مراکز ‪ 23 ،12‬و ‪ 13‬از مثلث ‪ 123‬طبق قضیه کندی روی یک خط مستقیم هستند‬ ‫‪ ‬مراکز ‪ 13 . 34 ،14‬از مثلث ‪ 341‬نیز باید روی یک خط باشند‬

‫‪‬‬ ‫‪ 13‬در محل تالقی ‪ 23 – 12‬و ‪ 34 – 14‬قرار دارد‬ ‫‪ )4‬پس از تعیین هر مرکز آنی در دایره‪ ،‬خط چین به خط پر تبدیل میشود‬

‫دیاگرام دایره پس از تعیین مرکز آنی اولیه‬

‫دیاگرام دایره پس از تعیین مرکز آنی ‪13‬‬

‫مثال‪ :‬مطلوبست تعیین مراکز آنی مکانیزم لنگ – لغزنده‬ ‫تعداد طبق فرمول = ‪6‬‬ ‫مراکز آنی اولیه ‪14 ،34 ،23 ،12‬‬

‫‪26‬‬

‫مثال‪ :‬مطلوبست تعیین مراکز آنی مکانیزم (عضو ‪ 5‬چرخ است که روی ‪ 1‬میغلتد)‬ ‫تعداد مراکز آنی طبق فرمول = ‪10‬‬

‫مراکز آنی اولیه ‪،45 ،34 ،13 ،12‬‬ ‫‪ 15‬و ‪( 23‬تقاطع قایم مشترک و‬ ‫خط المرکزین)‬ ‫)‪ 15-54‬و ‪14  (13-34‬‬ ‫)‪ 34-45‬و ‪35  (13-15‬‬ ‫)‪ 23-35‬و ‪25  (12-15‬‬ ‫)‪ 23-34‬و ‪24  (25-45‬‬

‫‪27‬‬

‫تعیین سرعت به روش استفاده از مراکز آنی و مولفهها‬ ‫تعیین سرعت به روش استفاده از مراکز آنی‬ ‫𝜔𝑅 = 𝑉‬

‫)𝑅 ∝ 𝑉( شعاع دوران ∝ سرعت خطی‬ ‫فاصله نقطه تا مرکز آنی دوران = شعاع دوران‬ ‫)𝑅 ⊥ 𝑉(شعاع دوران ⊥ سرعت خطی‬ ‫‪ ‬مرکز آنی نقطهای مشترک بین دو جسم دارای سرعتهای مساوی است‬ ‫مثال‪ :‬با معلوم بودن سرعت زاویهای بند ‪ ،2‬سرعت نقاط ‪ 𝑂4 ،𝑃3 ،B ،A ،𝑂2‬و ‪ 𝑂5‬از مکانیزم را تعیین نمایید‪.‬‬ ‫‪𝑓2 = 1‬‬

‫‪𝑓1 = 5,‬‬

‫‪𝑛 = 5,‬‬

‫‪𝐷𝑂𝐹 = 3(5 − 1) − 2 × 5 − 1 = 1‬‬

‫‪𝑁 = 10‬‬

‫مراکز آنی اولیه (‪:)5‬‬ ‫لوال‪( 15 ،14 ،12 :‬ثابت) و ‪( 34 ،23‬متحرک)‬ ‫مراکز آنی باقیمانده (‪:)5‬‬ ‫مرکز ثابت‪13 :‬‬ ‫مرکز تماس مستقیم لغزشی‪( 35 :‬تقاطع عمود مشترک و خط المرکزین ‪)13 − 15‬‬ ‫مراکز متحرک‪ 25 ،24 :‬و ‪45‬‬

‫‪28‬‬

‫‪𝑉23 = 𝐿12−23 × 𝜔2 → 𝑉23 ‬‬

‫‪𝐿12−23‬‬ ‫= ‪𝑉23 = 𝐿13−23 × 𝜔3 → 𝜔3‬‬ ‫‪× 𝜔2 ‬‬ ‫‪𝐿13−23‬‬ ‫‪𝑉34 = 𝐿13−34 × 𝜔3 → 𝑉34 ‬‬ ‫‪𝐿13−34‬‬ ‫= ‪𝑉34 = 𝐿14−34 × 𝜔4 → 𝜔4‬‬ ‫‪× 𝜔3 ‬‬ ‫‪𝐿14−34‬‬ ‫‪𝑉𝑃3 ⊥ (13 − 𝑃3) → 𝑉𝑃3 = 𝐿13−𝑃3 × 𝜔3 → 𝑉𝑃3 ‬‬

‫برای این که اتصال (لغزشی) باقی بماند‬

‫𝑛 ‪𝑉𝑃3 𝑛 = 𝑉𝑃5‬‬

‫تقاطع عمود بر ‪15 − 𝑃5‬با عمود بر 𝑛 ‪𝑉𝑃5‬‬ ‫‪𝑉𝑃5 ⊥ (15 − 𝑃5) → 𝑉𝑃5 ‬‬ ‫‪𝑉𝑃5 = 𝐿15−𝑃5 × 𝜔5 → 𝜔5 ‬‬

‫اهميت روشهای ترسيمي‪:‬‬ ‫‪ ‬استفاده در کدهای کامپیوتری بدون نیاز به محاسبات ریاضی‬ ‫‪ ‬کمک به درک مفاهیم پایه‬

‫روش گرداندن شعاع‬ ‫در این روش از این قاعده استفاده میشود که سرعتهای خطی نقاط واقع بر یک جسم در حال دوران نسبت مستقیم با‬ ‫شعاع دوران آن نقاط دارند‪.‬‬ ‫𝑅 ∝ 𝑉 → 𝜔𝑅 = 𝑉‬

‫این روش که با گرداندن شعاع آنی یک نقطه و در امتداد قرار دادن آن با شعاع آنی نقطهای دیگر صورت میگیرد تنها موقعی‬ ‫قابل استفاده است که هر دو نقطه مربوط به یک میله باشند یعنی‬ ‫‪ ‬یا دو نقطه روی یک میله واقع باشند‬ ‫‪ ‬یا مرکز آنی دوران آن میله باشند‪.‬‬ ‫𝐸𝐷𝐴 ∆ ~ 𝐶𝐵𝐴 ∆‬ ‫‪AD AE DE‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪AB EC BC‬‬

‫‪29‬‬

‫مثال‪ :‬در شکل زیر سرعت نقطه ‪ B‬معلوم است‪ .‬سرعت نقاط ‪ D‬و ‪ E‬را با استفاده از روش گرداندن شعاع تعیین نمایید‪.‬‬ ‫‪ D‬و ‪ E‬مربوط به عضو ‪ 3‬هستند‪ .‬پس کافیست از 𝐵𝑉 سرعت نقطه ‪ 23‬تعیین شود و از مرکز آنی ‪ 13‬استفاده گردد‪.‬‬ ‫‪𝑉23 = 𝐿12−23 × 𝜔2‬‬

‫‪𝑉23 ⊥ 12 − 23,‬‬

‫نقاط ‪ 12‬و ‪ B‬روی عضو ‪ 2‬قرار دارند‪:‬‬ ‫𝐵𝑉‬ ‫𝐵‪𝐿12−‬‬

‫‪ ‬چون ‪ 23‬روی عضو ‪ 3‬هم هست‪ 𝑉23 ،‬عمود بر ‪ 23-13‬است‬ ‫‪ ‬از ‪ 𝑉23‬برای سرعت ‪ D‬هم استفاده میشود‬

‫=‬

‫‪𝑉23‬‬

‫‪𝐿12−23‬‬

‫)‪𝑉23 = 𝐿13−23 × 𝜔3 ⊥ (13 − 23‬‬ ‫)𝐷 ‪𝑉𝐷 = 𝐿13−𝐷 × 𝜔3 ⊥ (13 −‬‬ ‫‪𝑉23‬‬ ‫𝐷𝑉‬ ‫=‬ ‫𝐷‪𝐿13−23 𝐿13−‬‬

‫‪ ‬از ‪ 13‬به انتهای ‪ 𝑉23‬وصل میکنیم‪.‬‬ ‫‪ ‬اگر نقطه ‪ D‬را دوران دهیم تا ‪ D-13‬بر ‪ 23-13‬منطبق شود رابطه باال بیانگر آن است که مثلثها متشابه هستند‪.‬‬ ‫‪ ‬برای نقطه ‪ E‬هم به همین شیوه میتوان عمل کرد‪.‬‬ ‫در حالت کلی بردار ‪ 𝑉23‬محاسبه و ترسیم میشود‪ .‬سپس نقاط ‪ D‬و ‪ E‬دوران داده میشوند تا شعاعهای دوران بر ‪23-13‬‬ ‫منطبق شود‪ .‬سرعتهای ‪ D‬و ‪ E‬با توجه به تشابه مثلثها قابل محاسبه هستند‪.‬‬

‫مطابق شکل سمت چپ میتوان شعاع دوران ‪ 13 − 23‬را دوران داد تا بر امتداد ‪ 13 − 34‬منطبق گردد‪ .‬برای تعیین سرعت‬ ‫نقطه ‪ D‬کافیست از این نقطه به موازات ‪ 𝑉23′‬خطی ترسیم شود‪ .‬با توجه به این که مثلثها متشابه هستند 𝐷𝑉 از رابطه زیر‬ ‫تعیین میشود‪:‬‬ ‫𝐷 ‪13 −‬‬ ‫= 𝐷𝑉‬ ‫‪𝑉 ′‬‬ ‫‪13 − 23 23‬‬ ‫برای سرعت نقطه ‪ E‬نیزبه روش مشابه عمل میشود‪:‬‬

‫𝐸 ‪13 −‬‬ ‫‪𝑉 ′‬‬ ‫‪13 − 23 23‬‬ ‫‪30‬‬

‫= 𝐸𝑉‬

‫مثال‪ :‬سرعت نقطه ‪ B‬از مکانیزم معلوم است‪ .‬سرعت نقطه ‪ D‬را با استفاده از روش گرداندن شعاع تعیین نمایید‪.‬‬

‫‪𝑉𝐵 = (12 − 𝐵)𝜔2‬‬

‫برای تعیین 𝐷𝑉 بهتر است دنبال مرکز آنی بگردیم که مربوط به دو عضو ‪ 2‬و ‪ 4‬باشد یعنی ‪( 24‬نقطه انتقال)‬ ‫‪ 24‬نقطهای بر روی عضو ‪ 2‬است که حول ‪ 12‬دوران میکند‬ ‫‪ 24‬نقطهای بر روی عضو ‪ 4‬است که حول ‪ 14‬دوران میکند‬ ‫‪ ‬نقطه ‪ B‬را دوران میدهیم تا 𝐵 ‪ 12 −‬بر ‪ 12 − 24‬منطبق شود‬ ‫‪ ‬از مفصل ‪ 12‬به انتهای بردار ‪ 𝑉𝐵′‬وصل میکنیم تا امتداد عمود خارج شده از ‪24‬را قطع کند‪.‬‬ ‫‪ ‬با استفاده از تشابه سرعت نقطه ‪ 24‬محاسبه میشود‪.‬‬ ‫‪12 − 24‬‬ ‫= ‪𝑉24‬‬ ‫𝜔‬ ‫‪12 − 𝐵 2‬‬ ‫‪ ‬از مفصل ‪ 14‬به انتهای بردار ‪ 𝑉24‬وصل میکنیم‪.‬‬ ‫‪ ‬نقطه ‪ D‬را دوران میدهیم تا 𝐷 ‪ 14 −‬بر‪ 14 − 24‬منطبق شود‪.‬‬ ‫‪ ‬عمود خارج شده از ‪ 𝐷′‬راستای سرعت ‪ D‬را مشخص میکند و 𝐷𝑉 با تشابه مثلثها محاسبه میشود‪.‬‬ ‫‪14 − 24‬‬ ‫𝑉‬ ‫‪14 − 𝐷 24‬‬ ‫نکته‪ :‬روش گرداندن شعاع تنها زمانی قابل استفاده است که دو نقطه بر روی يك عضو قرار داشته باشند‪ .‬مثالً در مثال‬ ‫= 𝐷𝑉‬

‫قبل چون دو نقطه بر روی یک عضو نیستند باید ابتدا ‪ 𝑉23‬محاسبه شود و در این مثال ابتدا باید ‪ 𝑉24‬محاسبه شود که به این‬ ‫دو نقطه انتقال گفته میشود‪.‬‬

‫مثال (تمرين ‪:)2-5‬‬ ‫در شکل زیر‪ ،‬اندازه 𝐵𝑉 را یک بردار به طول 𝑚𝑚 ‪ 50‬در نظر بگیرید‪ .‬با استفاده از روش گرداندن شعاع مقادیر 𝐶𝑉 و 𝐷‪ V‬را‬ ‫تعیین نمایید‪ .‬اگر 𝑚𝑝𝑟 ‪ 𝜔2 = 100‬باشد مقادیر 𝐶𝑉 و 𝐷‪ V‬را بر حسب متر بر ثانیه به دست آوردید‪.‬‬

‫‪31‬‬

‫راه حل اول‪:‬‬

‫نقطه ‪ B‬مربوط به عضو ‪ 2‬است‬

‫)𝐵 ‪𝑉𝐵 = (12 − 𝐵)𝜔2 ⊥ (12 −‬‬

‫از آنجا که نقاط ‪ C‬و ‪ D‬مربوط به عضو ‪ 3‬هستند سادهترین راه استفاده از مرکز آنی ‪( 23‬محل تالقی عمود مشترک و خط‬ ‫المرکزین ‪ )12 − 13‬است‪.‬‬ ‫چون مرکز ‪ 23‬مربوط به عضو ‪ 2‬است کافیست سرعت 𝐵𝑉 را دوران دهیم تا 𝐵 ‪ 12 −‬روی ‪ 12 − 23‬منطبق شود‪.‬‬ ‫) ‪∆(12 − 𝐵′ − 𝑉𝐵′ ) ~ ∆(12 − 23 − 𝑉23‬‬ ‫‪[𝑉23 ] 12 − 23‬‬ ‫‪12 − 23‬‬ ‫=‬ ‫= ] ‪→ [𝑉23‬‬ ‫] 𝐵𝑉[ ×‬ ‫] 𝐵𝑉[‬ ‫𝐵 ‪12 −‬‬ ‫𝐵 ‪12 −‬‬ ‫مرکز ‪ 23‬مربوط به عضو ‪ 3‬نیز هست پس میتوان از مثلث ) ‪ ∆(13 − 23 − 𝑉23‬برای تعیین سرعت دیگر نقاط عضو ‪ 3‬نظیر‬ ‫‪ C‬و ‪ D‬استفاده نمود‪.‬‬ ‫اگر شعاع ‪ 13 − C3‬را دوران دهیم تا بر راستای ‪ 13 − 23‬منطبق شود‪:‬‬ ‫‪32‬‬

‫) ‪∆(13 − 𝐶′ 3 − 𝑉𝐶′3 ) ~ ∆(13 − 23 − 𝑉23‬‬ ‫‪[𝑉𝐶 ′ 3 ] 13 − 𝐶3‬‬ ‫‪13 − 𝐶3‬‬ ‫=‬ ‫= ] ‪→ [𝑉𝐶 ′ 3‬‬ ‫] ‪× [𝑉23‬‬ ‫‪[𝑉23 ] 13 − 23‬‬ ‫‪13 − 23‬‬

‫اگر شعاع ‪ 13 − D‬را دوران دهیم تا بر راستای ‪ 13 − 23‬منطبق شود‪:‬‬ ‫) ‪∆(13 − 𝐷′ − 𝑉𝐷′ ) ~ ∆(13 − 23 − 𝑉23‬‬ ‫] ‪[𝑉𝐷′‬‬ ‫𝐷 ‪13 −‬‬ ‫𝐷 ‪13 −‬‬ ‫=‬ ‫= ] ‪→ [𝑉𝐷′‬‬ ‫] ‪× [𝑉23‬‬ ‫‪[𝑉23 ] 13 − 23‬‬ ‫‪13 − 23‬‬ ‫حال باید سرعتهای ‪ 𝑉𝐶 ′3‬و ‪ 𝑉𝐷′‬را دوران دهیم تا به نقاط اصلی خود یعنی ‪ 𝐶3‬و ‪ D‬بازگردند‪.‬‬ ‫𝜋‪2‬‬ ‫𝑠‪) = 10⁄472 𝑟𝑎𝑑⁄‬‬ ‫‪60‬‬ ‫𝑠‪|𝑉𝐵 | = (12 − 𝐵)𝜔2 = (41⁄35 × 10−3 ) 10⁄472 = 0⁄433 𝑚⁄‬‬ ‫( ‪𝜔2 = 100 𝑟𝑝𝑚 = 100‬‬

‫𝑚𝑚‪[𝑉𝐶 ′ 3 ] = [𝑉𝐶3 ] = 16/44‬‬ ‫𝑚𝑚‪[𝑉𝐷′ ] = [𝑉𝐷 ] = 9/56‬‬

‫تناسب برای تبدیل طول به سرعت‬ ‫‪0⁄433‬‬ ‫𝑠‪(16⁄44) = 0⁄142 𝑚⁄‬‬ ‫‪50‬‬

‫= | ‪|𝑉𝐶3‬‬

‫| 𝐵𝑉| | 𝐷𝑉|‬ ‫=‬ ‫𝑠‪→ |𝑉𝐷 | = 0⁄0828 𝑚⁄‬‬ ‫] 𝐵𝑉[ ] 𝐷𝑉[‬

‫| 𝐵𝑉|‬ ‫→‬ ‫] 𝐵𝑉[‬

‫=‬

‫| ‪|𝑉𝐶3‬‬ ‫] ‪[𝑉𝐶3‬‬

‫‪[𝑉𝐷 ] = 9/56𝑚𝑚 ,‬‬

‫راه حل دوم‪:‬‬ ‫در روش دیگر بدون استفاده از مرکز آنی ‪ ،23‬ابتدا باید ‪ 12 − 𝐶2‬را دوران داد تا روی راستای 𝐵 ‪ 12 −‬منطبق شود‬ ‫) ‪∆(12 − B − 𝑉B ) ~ ∆(12 − 𝐶′2 − 𝑉𝐶′2‬‬ ‫‪12 − 𝐶2‬‬ ‫‪12 − 𝐶2‬‬ ‫= ] ‪→ [𝑉𝐶2′‬‬ ‫] 𝐵𝑉[ ×‬ ‫𝐵 ‪12 −‬‬ ‫𝐵 ‪12 −‬‬

‫=‬

‫] ‪[𝑉𝐶2′‬‬ ‫] 𝐵𝑉[‬

‫برای این که دو عضو ‪ 2‬و ‪ 3‬با هم دوران نمایند باید مولفههای عمود سرعت نقاط ‪ 𝐶2‬و ‪ 𝐶3‬با یکدیگر برابر باشند‪ .‬از آنجا که‬ ‫‪ 𝑉𝐶3‬عمود بر ‪ 13 − 𝐶3‬است در راستای مماس مشترک مولفه نخواهد داشت‪:‬‬ ‫] 𝑛‪[𝑉𝐶3 ] = [𝑉𝐶3𝑛 ] = [𝑉𝐶2‬‬

‫بنابراین ابتدا باید ‪ 𝑉𝐶2′‬را دوران دهیم تا به نقطه ‪ 𝐶2‬منتقل شود‪ .‬آنگاه مولفه ‪ 𝑉𝐶2‬را در راستای عمود مشترک تعیین نماییم تا‬ ‫اندازه ‪ 𝑉𝐶3‬مشخص شود‪.‬‬

‫‪33‬‬

‫روش خط موازی‬ ‫𝐸𝐷𝐴 ∆ ~ 𝐶𝐵𝐴 ∆‬ ‫‪AD AB BD‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫𝐶𝐸 ‪AE AC‬‬

‫این روش نیز مانند روش گرداندن شعاع‪ ،‬مبتنی بر این قاعده است که سرعت خطی نقاط واقع بر یک جسم در حال دوران‬ ‫نسبت مستقیم با شعاع دوران آن نقاط دارد‪.‬‬ ‫همچنین این روش تنها زمانی میتواند برای تعیین سرعت یک نقطه از میلهای به کار رود که سرعت نقاطی دیگر از همان‬ ‫میله معلوم باشد‪.‬‬

‫‪34‬‬

‫برای مرکز آنی ‪13‬‬

‫رابطه باال زمانی برقرار است که ‪𝐶𝐸 ∥ 𝐶 ′ 𝐸 ′‬‬

‫𝐶𝑉‬ ‫𝐸𝑉‬ ‫=‬ ‫‪𝐶 − 13 𝐸 − 13‬‬ ‫‪𝐶𝐶 ′‬‬ ‫‪𝐸𝐸 ′‬‬ ‫=‬ ‫‪𝐶 − 13 𝐸 − 13‬‬

‫⟹‬

‫| 𝐸𝑉| ‪|𝐶 − 13| − |𝑉𝐶 | |𝐸 − 13| −‬‬ ‫=‬ ‫|‪|𝐶 − 13‬‬ ‫|‪|𝐸 − 13‬‬

‫‪ 𝑉𝐶 -1‬را دوران میدهیم تا بر راستای ‪ C − 13‬منطبق شود ) ‪(𝐶 ′‬‬ ‫| 𝐶𝑉| = | ‪|𝐶𝐶 ′‬‬ ‫‪ -2‬از ‪ 𝐶 ′‬به موازات ‪ CE‬رسم میکنیم تا ‪ 13 − E‬را قطع کند ) ‪(𝐸 ′‬‬ ‫| 𝐸𝑉| = | ‪|𝐸𝐸 ′‬‬ ‫‪ -3‬به دلیل مشابه از ‪ 𝐶 ′‬به موازات ‪ CD‬رسم میکنیم تا ‪ 13 − D‬را قطع کند ) ‪(𝐷′‬‬ ‫| 𝐷𝑉| = | ‪|𝐷𝐷′‬‬

‫‪ -4‬با دوران نقاط ‪ 𝐷′‬و ‪ 𝐸′‬تا انطباق بر راستاهای عمود بر 𝐷 ‪ 14 −‬و 𝐸 ‪ 13 −‬راستای سرعتها مشخص میشود‪.‬‬ ‫‪ -5‬جهت 𝐷𝑉 و 𝐸𝑉 با توجه به جهت 𝐶𝑉 با دوران پادساعتگرد ‪ 90‬درجه حول ‪ D‬و ‪ E‬به راحتی مشخص میشود‪.‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫با معلوم بودن ‪ 𝜔2‬سرعت بقیه اعضای مکانیزم را با استفاده از روش خط موازی تعیین نمایید‪.‬‬ ‫‪𝐷𝑂𝐹 = 3(6 − 1) − 2 × 7 = 1‬‬

‫‪35‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫‪𝐷𝑂𝐹 = 3(6 − 1) − 2 × 7 − 0 = 1‬‬

‫‪ 𝑉23′‬با دوران ‪ 90‬درجه ‪ 𝑉23‬حول ‪23‬‬

‫‪𝑉23 ⊥ 12 − 23 , |𝑉23′ | = 23 − 23′‬‬

‫‪ 𝑉34‬با دوران ‪ 90‬درجه ‪ 𝑉34′‬حول ‪34‬‬

‫‪|𝑉34′ | = 34 − 34′ ,‬‬

‫‪𝑉34 ⊥ 14 − 34‬‬

‫‪13 − 23‬‬ ‫| ‪× |𝑉23‬‬ ‫‪13 − 34‬‬

‫= | ‪|𝑉34‬‬

‫‪|𝑉34 | 13 − 23‬‬ ‫=‬ ‫→‬ ‫‪|𝑉23 | 13 − 34‬‬

‫| ‪|𝑉34" | = 34 − 34" = |𝑉34‬‬

‫"‪ 𝑉34‬با دوران ‪ 90‬درجه ‪ 𝑉34‬حول ‪34‬‬

‫‪|𝑉56′ | = 56 − 56′‬‬ ‫‪𝑉56 ⊥ 15 − 56‬‬

‫‪ 𝑉56‬با دوران ‪ 90‬درجه ‪ 𝑉56′‬حول ‪56‬‬

‫‪15 − 56‬‬ ‫| ‪× |𝑉23‬‬ ‫‪15 − 34‬‬

‫= | ‪|𝑉34‬‬

‫‪|𝑉56 | = |𝑉56′ |,‬‬

‫‪|𝑉56 | 15 − 56‬‬ ‫=‬ ‫→‬ ‫‪|𝑉23 | 15 − 34‬‬

‫سرعتها در يك مکانيزم لنگ‬ ‫در حالتی که ‪ 𝜔2‬معلوم باشد و بخواهیم سرعت پیستون را محاسبه کنیم‪:‬‬

‫‪ -1‬با مشخص بودن ‪ 𝑉23 ،𝜔2‬محاسبه میشود‬

‫‪𝑉23 = 𝑅𝜔2 = 𝐿12−23 𝜔2‬‬

‫‪ -2‬بردار ‪ 𝑉23‬با مقیاس دلخواه رسم میشود‪.‬‬ ‫‪ -3‬میله ‪ 3‬و مفاصل ‪ 23‬و ‪ 34‬حول ‪ 13‬دوران میکنند‪ .‬با دوران ‪ 34-13‬حول ‪ 13‬تا انطباق بر راستای ‪ ،23-13‬میتوان‬ ‫‪ 𝑉34′‬را با ترسیم عمود بر این راستا محاسبه نمود‪.‬‬ ‫‪ -4‬چون ‪ 34‬عالوه بر میله ‪ 3‬بر لغزنده ‪ 4‬نیز قرار دارد همان سرعت لغزنده هم میباشد‪.‬‬ ‫لغزنده𝑉 = ‪𝑉34 = 𝑉34′‬‬

‫‪36‬‬

‫سرعتها در مکانيزم بادامکي‬

‫با معلوم بودن ‪ 𝜔2‬میخواهیم سرعت پیرو را محاسبه کنیم‪.‬‬ ‫‪ 3 ‬لغزنده بوده و مرکز آنی آن در بینهایت است (‪.)13‬‬ ‫‪ ‬خط المرکزین از ‪ 12‬به ‪ 13‬امتداد دارد یعنی خطی از ‪ 12‬به بینهایت‬ ‫‪ ‬چون نقطه تماس )‪ (P‬بر روی خط المرکزین نیست پس تماس لغزش خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ ‬چون تماس لغزشی است مرکز آنی ‪ 23‬محل تقاطع عمود مشترک از ‪ P‬و خط المرکزین خواهد بود‬ ‫‪𝑉23 ⊥ 12 − 23‬‬ ‫‪ 23 ‬نقطهای است روی عضو ‪ 2‬که حول ‪ 12‬دوران میکند‬ ‫‪𝑉23 = 𝐿12−23 𝜔2‬‬

‫‪ ‬مرکز آنی ‪ 23‬همچنین بر میله ‪ 3‬نیز قرار دارد‪ .‬از آنجا که پیرو حركت انتقالي دارد‪ ،‬تمامی نقاط دارای سرعت‬ ‫يکسان ‪ V23‬هستند‪.‬‬

‫سرعتهای زاويهای‬

‫𝑉‬ ‫𝑅‬ ‫‪𝑉23‬‬

‫= ‪𝜔3‬‬

‫‪𝐿13−23‬‬ ‫‪𝑉23‬‬ ‫=‬ ‫‪𝐿12−23‬‬ ‫‪𝐿13−23‬‬ ‫=‬ ‫‪𝐿12−23‬‬ ‫‪𝐿12−23‬‬ ‫=‬ ‫𝑤𝑐 𝜔‬ ‫‪𝐿13−23 2‬‬ ‫‪𝐿12−24‬‬ ‫=‬ ‫𝑤𝑐𝑐 𝜔‬ ‫‪𝐿14−24 2‬‬

‫‪𝜔2‬‬ ‫‪𝜔2‬‬ ‫‪𝜔3‬‬ ‫‪𝜔3‬‬ ‫‪𝜔4‬‬

‫‪37‬‬

‫=𝜔‬

‫نتیجه‪ :‬روابط باال بیانگر این موضوع هستند که نسبت سرعتهای زاويهای هر دو ميله از یک مکانیزم نسبت معکوس دارد‬

‫با فاصله مراكز آني واقع در بدنه که دو میله حول آنها گردش میکنند تا مركز آني مشترک در دو ميله‬ ‫در حالت كلي‪:‬‬

‫𝑛𝑚𝑉‬ ‫𝑛𝑚 ‪1𝑚 −‬‬

‫= 𝑚𝜔‬

‫𝑛𝑚‪𝜔𝑚 𝐿1𝑛−‬‬ ‫=‬ ‫𝑛𝑚‪𝜔𝑛 𝐿1𝑚−‬‬

‫مثال (تمرين ‪)17-5‬‬ ‫اگر در شکل زیر 𝑚𝑝𝑟 ‪ 𝜔2 = 75‬و پادساعتگرد باشد‪ 𝜔4 ،𝜔3 ،‬و ‪ 𝜔5‬را تعیین نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫̅̅̅̅̅̅̅̅̅̅‬ ‫‪12‬‬ ‫𝑚𝑚 ‪− 23 = 28⁄6‬‬ ‫̅̅̅̅̅̅̅̅̅̅‬ ‫𝑚𝑚 ‪13 − 23 = 81⁄9‬‬ ‫̅̅̅̅̅̅̅̅̅̅‬ ‫𝑚𝑚 ‪12 − 24 = 61‬‬ ‫̅̅̅̅̅̅̅̅̅̅‬ ‫‪14‬‬ ‫𝑚𝑚 ‪− 24 = 156⁄3‬‬ ‫̅̅̅̅̅̅̅̅̅̅‬ ‫𝑚𝑚 ‪12 − 25 = 16⁄48‬‬ ‫̅̅̅̅̅̅̅̅̅̅‬ ‫‪15‬‬ ‫𝑚𝑚 ‪− 25 = 81⁄3‬‬

‫‪𝜔3 𝐿12−23‬‬ ‫‪28⁄6‬‬ ‫=‬ ‫= ‪→ 𝜔3‬‬ ‫)𝑤𝑐( 𝑚𝑝𝑟 ‪× 75 = 26⁄19‬‬ ‫‪𝜔2 𝐿13−23‬‬ ‫‪81⁄9‬‬ ‫‪𝜔4 𝐿12−24‬‬ ‫‪61‬‬ ‫=‬ ‫= ‪→ 𝜔4‬‬ ‫)𝑤𝑐𝑐( 𝑚𝑝𝑟 ‪× 75 = 29⁄27‬‬ ‫‪𝜔2 𝐿14−24‬‬ ‫‪156⁄3‬‬ ‫‪𝜔5 𝐿12−25‬‬ ‫‪16⁄48‬‬ ‫=‬ ‫= ‪→ 𝜔5‬‬ ‫)𝑤𝑐( 𝑚𝑝𝑟 ‪× 75 = 15⁄2‬‬ ‫‪𝜔2 𝐿15−25‬‬ ‫‪81⁄3‬‬ ‫‪38‬‬

‫تعیین سرعتها به روش مولفهها‬ ‫عبارتست از تجزيه سرعت به مولفههايي مناسب‪ ،‬به نحوی که بتوان از روی آنها انتقال و دوران میلههای مختلف‬ ‫مکانیزم را بررسی نمود (اصل برهمنهي)‪.‬‬ ‫در شکل زیر اگر 𝐵𝑉 معلوم باشد‪ 𝑉𝐵′ ،‬مولفه آن در راستای ‪ BC‬و "𝐵𝑉 مولفه آن عمود بر ‪ BC‬است‪:‬‬

‫𝐵 ‪𝑉𝐵 ⊥ 𝑂2‬‬ ‫𝐶𝐵 ∥ ‪𝑉𝐵′‬‬

‫عضو ‪ 3‬صلب است‬

‫⇐‬

‫𝐶𝐵 ⊥ "𝐵𝑉‬

‫‪𝑉𝐵′ = 𝑉𝐶′‬‬

‫سطح ∥ 𝑐𝑉‬

‫𝑐𝑉 با تقاطع عمود خارج شده از ‪ 𝑉𝐶′‬و خط موازی سطح محاسبه میشود‪.‬‬ ‫"𝐶𝑉 با معلوم شدن 𝑐𝑉 به راحتی محاسبه میشود‪.‬‬ ‫خط واصل بین نقاط "𝐵𝑉 و "𝐶𝑉 نقطه ‪ P‬را مشخص میکند که در راستای عمود بر ‪ BC‬سرعت ندارد و فقط در راستای ‪BC‬‬ ‫سرعت دارد‪.‬‬

‫همانطور که در شکل (ج) دیده میشود "𝐵𝑉 عمود بر ‪ BC‬و به سمت پايين است در حالی که "𝐶𝑉 عمود بر ‪ BC‬و به سمت‬ ‫باال است‪ .‬از آنجا که سرعت تغيير جهت داده است پس باید نقطهای روی ‪ BC‬باشد که در آن سرعت عمودی صفر باشد‬ ‫(نقطه ‪ .)P‬این نقطه از تقاطع خط واصل بين دو انتهای 𝑩"𝑽 و 𝑪"𝑽 و خط ‪ BC‬به دست میآید‪ .‬چون جسم صلب است پس‬ ‫‪ P‬فقط در راستای ‪ BC‬سرعت دارد‪.‬‬

‫=‬

‫‪+‬‬

‫(ج)‬

‫(الف)‬

‫(ب)‬

‫‪39‬‬

‫حرکت عضو ‪ 3‬را میتوان ترکیبی از حركت انتقالي در راستای عضو ‪( BC‬شکل ب) و حركت دوراني حول مرکز دوران‬ ‫(شکل ج) در نظر گرفت‪.‬‬ ‫‪𝑉𝑃(⊥𝐵𝐶) =0‬‬

‫نقطه ‪ P‬مانند مركز دوران عضو ‪ 3‬بدون در نظر گرفتن حرکت انتقالی است‪.‬‬

‫‪𝑉𝑃(∥𝐵𝐶) = 𝑉𝐵′‬‬

‫"𝐷𝑉 و "𝐵𝑉 نسبت مستقیم با فاصله از ‪ P‬دارند ⇐ "𝐷𝑉 با دوران ‪ PD‬و انطباق آن با ‪ PB‬به دست میآید‬ ‫عضو ‪ 3‬صلب است‬

‫⇐‬

‫‪𝑉𝐵′ = 𝑉𝐷′‬‬ ‫𝑃‪𝑉𝐷 = 𝑉𝑃 + 𝑉𝐷⁄‬‬ ‫”𝐷𝑉 ‪→ 𝑉𝐷 = 𝑉 ′ 𝐵 +‬‬ ‫𝐵‪𝑉𝑃 = 𝑉′‬‬

‫يا‬ ‫𝐷𝑉 به راحتی قابل محاسبه است برايند‬

‫𝐵 ‪ 𝑉𝐷′ = 𝑉 ′‬و "𝐷𝑉‬

‫مثال‪ :‬سرعت ‪ 𝑉𝐵2‬معلوم است‪ ،‬سرعت نقاط ‪ C‬و ‪ D‬را محاسبه نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫‪𝑉𝐵2 ⊥ 𝑂2 𝐵2‬‬

‫برای تعیین سرعت ‪ C‬ابتدا باید سرعت نقطهای از میله ‪4‬‬ ‫یعنی ‪ 𝑉𝐵4‬مشخص شود‬ ‫‪ 𝑉𝐵4‬مولفهای از ‪ 𝑉𝐵2‬است که عمود بر میله ‪ 4‬است‬ ‫‪𝑉𝐵4 ⊥ 𝑂4 𝐵4‬‬

‫‪ 𝑉𝐵4‬سرعت نقطهای واقع بر میله ‪ 4‬است پس سرعت نقطه‬ ‫‪ C‬را میتوان به روش تشابه و به کمک ‪ 𝑉𝐵4‬محاسبه نمود‪:‬‬ ‫𝐶𝑉‬ ‫‪𝑂4 𝐵4‬‬ ‫=‬ ‫‪𝑉𝐵4‬‬ ‫𝐶 ‪𝑂4‬‬

‫حال مولفه 𝐶𝑉 بر روی ‪ CD‬تعیین میشود‪:‬‬ ‫𝐷𝐶 || ‪𝑉𝐶′‬‬

‫چون عضو ‪ 5‬صلب است و ‪ D‬نقطهای از میله ‪ 5‬است‪:‬‬ ‫‪𝑉𝐶′ = 𝑉𝐷′‬‬

‫𝐷𝑉 از تقاطع عمود بر ‪ 𝑉𝐷′‬با راستای به موازات سطح به‬ ‫دست میآید‪:‬‬ ‫سطح || 𝐷𝑉‬

‫‪40‬‬

‫{‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل زیر 𝐵𝑉 معلوم است سرعت پیرو را معلوم نمایید‪:‬‬

‫حل‪:‬‬

‫𝐵 ‪𝑉𝐵 ⊥ 𝑂2‬‬

‫‪ 𝑉𝐵′‬مولفه 𝐵𝑉 در راستای حرکت پیرو است‬ ‫پیرو دارای حرکت انتقالی است‬ ‫چون ‪ 3‬عضو صلب است تمام نقاط آن دارای یک سرعت‬ ‫میباشند‬

‫‪ = 𝑉𝐵′‬پیرو𝑉‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل زیر 𝐵𝑉 معلوم است‪ .‬سرعت نقاط ‪ C‬و ‪ D‬را بیابید‪.‬‬

‫𝐵 ‪𝑉𝐵 ⊥ 𝑂2‬‬ ‫𝐶𝐵 || ‪𝑉𝐵′‬‬

‫‪ 𝑉𝐵′‬مولفه 𝐵𝑉 در راستای ‪ BC‬است‬

‫‪𝑉𝐶′ (3) = 𝑉𝐵′‬‬

‫عضو ‪ 3‬صلب است‬

‫𝐶 ‪𝑉𝐶 ⊥ 𝑂4‬‬

‫𝐶𝑉 از تقاطع عمود بر )‪ 𝑉𝐶′ (3‬با عمود بر 𝐶 ‪ 𝑂4‬مشخص میشود‬ ‫)‪ 𝑉𝐶′ (5‬مولفه 𝐶𝑉 در راستای ‪ CD‬است‪.‬‬

‫𝐷𝐶||)‪𝑉𝐶′ (5‬‬

‫عضو ‪ 5‬صلب است‬

‫‪𝑉𝐶′ (5) = 𝑉𝐷′‬‬

‫𝐷𝑉 از تقاطع عمود بر ‪𝑉𝐷′‬با عمود بر خط موازی سطح مشخص میشود‬ ‫‪41‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫نقاط ‪ 𝑃2‬و ‪ 𝑃3‬در شکل زیر به ترتیب نقاط تماس واقع بر میلههای شماره ‪ 2‬و ‪ 3‬میباشند‪ .‬سرعت ‪ 𝑉𝑃2‬را با برداری به طول‬ ‫‪ 30mm‬نشان دهید‪ .‬بردار 𝐶𝑉 را با استفاده از روش مولفهها تعیین کنید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫دیسک ‪ 2‬بر روی دیسک ‪ 3‬حرکت غلتشی دارد و مرکز آنی ‪ 23‬نقطه تماس دو دیسک است‪.‬‬ ‫چون تماس از نوع غلتشی است سرعت نقاط ‪ 𝑃2‬و ‪ 𝑃3‬با یکدیگر برابر است‪.‬‬ ‫‪42‬‬

‫در تماس غلتشی نقطه تماس باید روی خط المرکزین دو دیسک غلتان (‪ )12 – 13‬قرار داشته باشد‪.‬‬ ‫‪𝑉𝑃2 = 𝑉𝑃3‬‬ ‫‪𝑉𝑃2 ⊥ 𝑂2 𝑃2‬‬

‫‪ 𝑉𝑃2‬برابر با ‪ 𝑉𝑃3‬میباشد (غلتش خالص) که آن را به دو مولفه مماس و عمود بر ‪ P3 C‬تجزیه میکنیم‪.‬‬ ‫مولفه قایم ‪ 𝑉𝑃2‬با مولفه 𝐶𝑉 در راستای ‪ P3 C‬برابر است (جسم صلب)‬

‫‪𝑉𝑃3 ⊥ 13 − 𝑃3‬‬

‫𝑛𝐶𝑉 = 𝑛‪𝑉𝑃2‬‬

‫𝐶𝑉 عمود بر خط ‪ 13 – C‬است‬ ‫𝐶 ‪𝑉C ⊥ 13 −‬‬

‫با معلوم بودن 𝑛𝐶𝑉 و راستای 𝐶𝑉‪ ،‬سرعت نقطه ‪ C‬به راحتی قابل محاسبه است (تقاطع عمود خارج شده از انتهای 𝑛𝐶𝑉 و خط‬ ‫عمود بر 𝐶 ‪)13 −‬‬ ‫𝑚𝑚 ‪𝑉𝑃2 = 30‬‬ ‫𝑚𝑚 ‪𝑉𝐶 = 38⁄78‬‬

‫‪43‬‬

‫تعیین سرعت به روش سرعتهای نسبی‬ ‫‪ ‬در این روش از مفهوم سرعتهای نسبي برای تحلیل مکانیزم استفاده میگردد‪.‬‬

‫‪ ‬از آنجا که در تحليل شتاب مکانيزمهای ميلهای ابتدا باید سرعتهای نسبی تعیین گردند‪ ،‬این روش بهترين‬ ‫روش تعيين سرعت میباشد‪.‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در مکانیزم لنگ زیر با استفاده از رابطه سرعت نسبی‪ ،‬مثلث سرعت را ترسیم نمایید‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪−  −‬‬ ‫𝐵‪𝑉𝐶 = 𝑉𝐵 +𝑉𝐶/‬‬ ‫چون عضو ‪ 3‬صلب است پس 𝐵‪ 𝑉𝐶/‬نمیتواند‬

‫مولفهای در راستای ‪ CB‬داشته باشد‪.‬‬ ‫𝐵𝐶 ⊥ 𝐵‪𝑉𝐶/‬‬

‫‪ 𝑂2′ ‬نقطهای از مکانیزم است سرعت آن صفر میباشد و بدان قطب گفته میشود‪.‬‬ ‫‪ ‬در روش سرعتهای نسبی‪ ،‬سرعتهای مطلق تمام نقاط از قطب ترسیم میگردند‪.‬‬ ‫‪ ‬از یک مقياس مناسب برای ترسیم سرعتهای معلوم استفاده میشود‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫𝐵𝐶 ⊥ 𝐵‪𝑉𝐶/‬‬

‫‪‬‬

‫سطح || 𝐶𝑉‬

‫‪ 𝑉𝐶 ‬از تقاطع عمود بر ‪ BC‬و خط موازی سطح تعیین میشود‪.‬‬

‫‪ ‬نوک پيکان بردار تفاضل دو بردار 𝐴 و ⃗𝐵 (یعنی‬

‫𝐶) در انتهای بردار اول (یعنی 𝐴) و نقطه شروع‬ ‫آن در انتهای بردار دوم (یعنی ⃗𝐵) قرار دارد‪.‬‬

‫⃗‬ ‫𝐵 ‪𝐶 = 𝐴−‬‬

‫‪44‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫اگر در مکانیزم زیر 𝑠‪ 𝜔2 = 20 𝑟𝑎𝑑/‬باشد سرعت نقطه ‪ D‬چقدر است؟‬ ‫𝑠‪𝑉𝐵 = (𝑂2 𝐵)𝜔2 = 150 × 20 = 3000 𝑚𝑚/‬‬ ‫𝐵𝑉 از قطب ‪ 𝑂2′‬با مقیاس مناسب ترسیم میشود‬ ‫‪− −  −‬‬ ‫)‪(I‬‬ ‫𝐵‪𝑉𝐷 = 𝑉𝐵 + 𝑉𝐷/‬‬ ‫𝐷𝐵 ⊥ 𝐵‪𝑉𝐷/‬‬

‫در رابطه باال ‪ 3‬مجهول داریم‬ ‫)‪(II‬‬

‫‪−  −‬‬ ‫=‬ ‫‪+‬‬ ‫𝐵‪𝑉𝐶/‬‬ ‫𝐶𝑉‬ ‫𝐵𝑉‬ ‫𝐶𝐵 ⊥ 𝐵‪𝑉𝐶/‬‬ ‫𝐶 ‪𝑉𝐶 ⊥ 𝑂4‬‬

‫نقطه ‪ 𝐶 ′‬از تقاطع عمود بر ‪ BC‬از نقطه ‪ 𝐵′‬با امتداد عمود خارج شده از 𝐶 ‪ 𝑂4‬به دست میآید‪.‬‬ ‫جهت 𝐵‪ 𝑉𝐶/‬از ‪ 𝐵′‬به سمت ‪ 𝐶 ′‬است (شکل الف)‬ ‫مقدار 𝐶𝑉 مشخص شده است‪ .‬جهت آن نیز با توجه به رابطه )‪ (II‬تعیین میگردد (از ‪ 𝑂2′‬به ‪)𝐶 ′‬‬

‫‪− −  −‬‬ ‫𝐶‪𝑉𝐷 = 𝑉𝐶 + 𝑉𝐷/‬‬ ‫‪−  −‬‬ ‫‪(𝐼)=(𝐼𝐼𝐼) +‬‬ ‫=‬ ‫‪+‬‬ ‫𝐶‪𝑉𝐷/‬‬ ‫→‬ ‫𝐵‪𝑉𝐵 𝑉𝐷/‬‬ ‫𝐶𝑉‬

‫)‪(III‬‬

‫𝐷𝐵 ⊥ 𝐵‪𝑉𝐷/‬‬ ‫𝐶𝐵 ⊥ 𝐵‪𝑉𝐶/‬‬

‫خط رسم شده از ‪ 𝐵′‬و عمود بر ‪ BD‬راستای 𝐵‪ 𝑉𝐷/‬را مشخص میکند‪.‬‬ ‫خط رسم شده از ‪ 𝐶 ′‬و عمود بر ‪ CD‬راستای 𝐶‪ 𝑉𝐷/‬را مشخص میکند‪.‬‬ ‫تقاطع دو راستای 𝐵‪ 𝑉𝐷/‬و 𝐶‪ 𝑉𝐷/‬نقطه ‪ 𝐷′‬را مشخص میکند‪ .‬با توجه به شکل و با رعایت مقیاس‪:‬‬ ‫𝑠‪|𝑉𝐶 | = 𝑂4′ 𝐶 ′ = 2020𝑚𝑚/𝑠, |𝑉𝐷 | = 𝑂4′ 𝐷′ = 1990 𝑚𝑚/‬‬ ‫‪45‬‬

‫نکته‪ :‬خطوط رسم شده از قطب به نقاط واقع بر روی دیاگرام‪ ،‬سرعتهای مطلق نقاط مربوطه را نشان میدهد‪.‬‬ ‫| 𝐵𝑉| = ‪𝑂2′ 𝐵 ′‬‬ ‫| 𝐶𝑉| = ‪𝑂4′ 𝐶 ′‬‬

‫| 𝐷𝑉| = ‪𝑂4′ 𝐷′‬‬

‫نکته‪ :‬خط واصل بين دو نقطه واقع بر روی دیاگرام‪ ،‬سرعت نسبي دو نقطه را نشان میدهد‬ ‫| 𝐵‪𝐵 ′ 𝐶′ = |𝑉𝐶/‬‬ ‫| 𝐷‪𝐷′ 𝐶′ = |𝑉𝐶/‬‬ ‫| 𝐷‪𝐷′𝐵 ′ = |𝑉𝐵/‬‬

‫تصویر سرعت‬ ‫هر میله در دیاگرام سرعت دارای تصویر میباشد‪.‬‬ ‫𝐶𝐵 ⊥ ‪𝐵 ′ 𝐶 ′‬‬ ‫𝐷𝐶𝐵 ∆~ ‪𝐶 ′ 𝐷′ ⊥ 𝐶𝐷 } → ∆ 𝐵 ′ 𝐶 ′ 𝐷′‬‬ ‫𝐷𝐵 ⊥ ‪𝐵 ′ 𝐷′‬‬

‫مثلث ‪ 𝐵 ′ 𝐶 ′ 𝐷′‬مشابه مثلث ‪ BCD‬بوده و تصوير آن نامیده میشود‪.‬‬ ‫𝐵 ‪𝑂2 ′ 𝐵 ′ ⊥ 𝑂2‬‬ ‫𝐶 ‪𝑂4 ′ 𝐶 ′ ⊥ 𝑂4‬‬

‫بنابراین با معلوم بودن سرعت دو نقطه واقع بر يك عضو از مکانيزم در دیاگرام سرعت‪ ،‬سرعت هر نقطه سومي واقع‬ ‫بر اين عضو با رسم تصوير سرعت آن قابل تعیین است‪.‬‬ ‫مثالً اگر در مثال قبل‪ ،‬نقاط ‪ 𝐵′‬و ‪ 𝐶 ′‬تعیین شده باشند با رسم مثلث ‪ 𝐵′ 𝐶 ′ 𝐷′‬مشابه مثلث ‪ BCD‬میتوان نقطه ‪ 𝐷′‬را تعیین‬ ‫نمود‪ .‬الزمه این امر آن است که ‪ 𝐶 ′ 𝐷′ ،𝐵′ 𝐶 ′‬و ‪ 𝐵′ 𝐷′‬به ترتیب عمود بر ‪ CD ،BC‬و ‪ BD‬باشند‪.‬‬

‫سرعت زاویهای‬ ‫‪ ‬سرعت زاويهای هر عضو صلب برابر است با سرعت نسبي هر دو نقطه واقع بر آن عضو تقسیم بر فاصله بين‬ ‫آن دو نقطه‪.‬‬ ‫سرعت نسبی‬ ‫فاصله بین دو نقطه‬

‫‪46‬‬

‫=‪ω‬‬

‫‪ ‬چون فاصله بين نقاط يك جسم صلب ثابت است‪ ،‬سرعت نسبي عمود بر امتداد خط واصل بین دو نقطه‬ ‫است‪.‬‬ ‫خط واصل بین دو نقطه ⊥ سرعت نسبی‬

‫‪ ‬حركت نسبي يك نقطه در جسم صلب نسبت به نقطه دیگر یک دوران بوده که شعاع دوران آن برابر فاصله‬ ‫بين دو نقطه است‪.‬‬ ‫در شکل مثال قبل‪:‬‬ ‫𝐷‪𝑉𝐵⁄𝐶 𝑉𝐵⁄𝐷 𝑉𝐶⁄‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫𝑤𝑐𝑐‬ ‫𝐶𝐵‬ ‫𝐷𝐵‬ ‫𝐷𝐶‬

‫=‬

‫نسبی𝑉‬ ‫𝑅‬

‫= ‪𝜔3‬‬

‫جهت 𝐶𝑉 ‪ 𝑉𝐵⁄𝐶 = 𝑉𝐵 −‬از ‪ 𝐶 ′‬به ‪ 𝐵′‬است ← ‪ B‬نسبت به ‪ C‬به سمت پایین حرکت میکند ← ‪ B‬حول ‪ C‬پادساعتگرد‬ ‫حرکت میکند‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل زیر 𝑠‪ 𝜔2 = 5 𝑟𝑎𝑑/‬و ساعتگرد است‪ .‬سرعت خطی نقطه ‪ D‬و سرعت زاویهای میله ‪ 3‬را محاسبه نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫𝐵 ‪𝑉𝐵 ⊥ 𝑂2‬‬ ‫𝑠‪𝑉𝐵 = 𝑂2 𝐵 × 𝜔2 = 75 × 5 = 375 𝑚𝑚/‬‬

‫مقیاس در دیاگرام سرعت‬

‫‪1 mm = 10/7 mm/s‬‬ ‫‪− −  −‬‬ ‫𝐵‪𝑉𝐷 = 𝑉𝐵 + 𝑉𝐷/‬‬

‫سرعت ‪ D‬هم از نظر مقدار و هم از نظر امتداد مجهول است‬ ‫ابتدا طول ‪ 𝑂2′ 𝐵′‬که نشان دهنده 𝑩𝑽 است از قطب ‪ 𝑂2′‬رسم میشود‬

‫‪−  −‬‬ ‫=‬ ‫‪+‬‬ ‫𝐶𝑉‬ ‫𝐵‪𝑉𝐵 𝑉𝐶/‬‬

‫𝐶𝑉 سرعت مطلق و موازی سطح است که باید از قطب ‪ 𝑂2′‬رسم شود‬ ‫سطح|| 𝐶𝑉‬ ‫𝐶𝐵 ⊥ 𝐵‪𝑉𝐶/‬‬

‫تقاطع خط عمود بر افق از قطب ‪ 𝑂2′‬با امتداد عمود بر ‪ BC‬نقطه ‪ 𝐶 ′‬را‬ ‫معلوم میکند‬ ‫| 𝐶‪O′2 C′ → |V‬‬ ‫‪47‬‬

‫مقدار 𝐵‪ 𝑉𝐷/‬با نوشتن تناسب محاسبه میشود‪:‬‬ ‫چون نقاط ‪ C ،B‬و ‪ D‬بر روی يك ميله واقع هستند نقاط ‪ 𝐶 ′ ،𝐵′‬و ‪ 𝐷′‬میبایست تصوير نقاط ‪ C ،B‬و ‪ D‬مکانیزم در‬ ‫کثیراالضالع سرعت باشند‪.‬‬ ‫‪𝐵 ′ 𝐷′ 𝐵𝐷 220‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪→ 𝐵 ′ 𝐷 ′ = 1/47 𝐵′ 𝐶 ′‬‬ ‫‪𝐵 ′ 𝐶 ′ 𝐵𝐶 150‬‬

‫نقطه ‪ 𝐷′‬با ترسیم ‪ 𝐵′ 𝐷′‬به اندازه ‪ 1/47‬برابر ‪ 𝐵′ 𝐶 ′‬تعیین میشود‪.‬‬ ‫بردار ‪ O′2 D′‬سرعت مطلق نقطه ‪ D‬و بردار ‪ 𝐵′ 𝐷′‬سرعت نسبی نقطه ‪ D‬نسبت به ‪ B‬را نشان میدهد‪.‬‬ ‫𝑠‪|𝑉𝐷 | = 385 𝑚𝑚/‬‬ ‫𝑠‪|𝑉𝐷/𝐵 | = 440 𝑚𝑚/‬‬

‫سرعت زاویهای میله ‪:3‬‬ ‫𝐵‪𝑉𝐶⁄𝐵 𝑉𝐷⁄‬‬ ‫=‬ ‫𝐶𝐵‬ ‫𝐷𝐵‬

‫= ‪𝜔3‬‬

‫‪440‬‬ ‫𝑤𝑐 𝑠‪= 2 𝑟𝑎𝑑/‬‬ ‫‪220‬‬

‫= ‪𝜔3‬‬

‫سرعت نقاط واقع بر جسم غلتان‬ ‫‪ P‬مرکز آنی دوران است‬

‫𝜔𝑅 = 𝐶𝑉‬ ‫𝜔)𝑄𝐶( = 𝐶‪𝑉𝑄/‬‬ ‫𝑅 ⊥ 𝐶‪𝑉𝑄/‬‬ ‫𝐶‪𝑉𝑄 = 𝑉𝐶 + 𝑉𝑄/‬‬ ‫𝑄𝑃 ⊥ 𝑄𝑉‬

‫تقاطع عمود بر ‪ CQ‬از انتهای 𝐶𝑉 با عمود بر ‪ PQ‬بردار 𝑄𝑉 را مشخص میکند‪.‬‬ ‫𝐶‪𝑉𝑃 = 𝑉𝐶 + 𝑉𝑃/‬‬ ‫𝜔𝑅‪𝑉𝑃/𝐶 = −‬‬ ‫‪𝑉𝑃 = 𝑅𝜔 − 𝑅𝜔 = 0‬‬ ‫‪48‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در مکانیزم برگشت سریع شکل زیر‪ 𝑉𝐵2 ،‬معلوم است‪ .‬سرعت نقطه ‪ D‬و سرعتهای زاویهای میلههای ‪ 4‬و ‪ 5‬را تعیین نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫‪𝑉𝐵2 ⊥ 𝑂2 𝐵2‬‬

‫بردار ‪ 𝑂2′ 𝐵2′‬در کثیراالضالع سرعت معرف ‪ 𝑉𝐵2‬است‬ ‫‪ 𝐵4‬نقطهای واقع بر میله ‪ 4‬است که در این لحظه بر ‪ 𝐵2‬منطبق است‬ ‫‪𝑉𝐵4 ⊥ 𝑂4 𝐵4‬‬ ‫مقدار ‪ 𝑉𝐵4‬معلوم نبوده اما امتداد آن عمود بر ‪ 𝑂4 𝐵4‬است‪.‬‬ ‫چون ‪ 𝐵4‬نسبت به ‪ 𝐵2‬در امتداد عمود بر میله ‪ 4‬دارای هیچ حرکتی نیست‪،‬‬ ‫‪ 𝑉𝐵4/𝐵2‬میبایست در امتداد میله ‪ 4‬باشد‬

‫‪𝑉𝐵2/𝐵4 || 𝑂4 𝐵4‬‬ ‫از نقطه ‪ 𝐵2′‬خطی موازی 𝐶 ‪ 𝑂4‬میکشیم‪ .‬تقاطع این خط با خطی که از نقطه ‪𝑂4′‬‬ ‫عمود بر ‪ 𝑂4 𝐵4‬رسم شده موقعیت ‪ 𝐵4′‬را مشخص میکند‬

‫‪ 𝑂4′ 𝐵4′‬برابر ‪ 𝑉𝐵4‬و ‪ 𝐵2′ 𝐵4′‬برابر ‪ 𝑉𝐵4/𝐵2‬است‪.‬‬

‫| ‪|𝑂4′ 𝐵4′ | = |𝑉𝐵4‬‬ ‫| ‪|𝐵2′ 𝐵4′ | = |𝑉𝐵2/𝐵4‬‬

‫بردار ‪ 𝑂4′ 𝐶 ′‬معرف بردار 𝐶𝑉 است که باید عمود بر 𝐶 ‪ 𝑂4‬باشد‪ .‬مقدار ‪ 𝑂4′ 𝐶 ′‬از‬ ‫تناسب به دست میآید‪:‬‬

‫‪𝑂4′ 𝐶 ′‬‬ ‫𝐶 ‪𝑂4‬‬ ‫𝐶 ‪𝑂4‬‬ ‫) ‪(𝑂′ 𝐵 ′‬‬ ‫= ‪⇒ 𝑂4′ 𝐶 ′‬‬ ‫= ‪′ ′‬‬ ‫‪𝑂4 𝐵4 𝑂4 𝐵4‬‬ ‫‪𝑂4 𝐵4 4 4‬‬ ‫تقاطع عمود خارج شده از نقطه ‪ 𝐶 ′‬بر خط ‪ CD‬با خط افقی که از ‪ 𝑂2′‬ترسیم‬

‫میشود موقعیت نقطه ‪ 𝐷′‬را مشخص میکند‪.‬‬

‫𝐶𝑉 متمایل به راست است ← ‪ 𝜔4‬ساعتگرد میباشد‬ ‫𝐷‪ 𝑉𝐶/‬متمایل به سمت پایین است ← ‪ 𝜔5‬ساعتگرد میباشد‬

‫| 𝐷𝑉| = | ‪|𝑂2′ 𝐷′‬‬ ‫| 𝐶‪|𝐶 ′ 𝐷′ | = |𝑉𝐷/‬‬ ‫𝐶𝑉‬ ‫= ‪𝜔4‬‬ ‫𝑤𝑐‬ ‫𝐶 ‪𝑂4‬‬ ‫𝐷‪𝑉𝐶/‬‬ ‫= ‪𝜔5‬‬ ‫𝑤𝑐‬ ‫𝐷𝐶‬ ‫𝐷‪𝑉𝐶 = 𝑉𝐷 + 𝑉𝐶/‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در مکانیزم شکل زیر‪ 𝑉𝐵 ،‬معلوم است‪ .‬سرعت نقطه ‪ C‬را تعیین نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫چون نقطه تماس روی خط المرکزین است‪ ،‬میلههای ‪ 2‬و ‪ 3‬در‬ ‫این لحظه تماس غلتشی دارند‪.‬‬ ‫در دیاگرام سرعت 𝐵𝑉 با بردار ‪ 𝑂2′ 𝐵′‬از قطب در امتداد عمود بر‬ ‫𝐵 ‪ 𝑂2‬رسم شده است‪.‬‬ ‫‪49‬‬

‫‪𝑉𝑃2 ⊥ 𝑂2 𝑃2‬‬ ‫‪𝑉𝑃2/𝐵 ⊥ 𝐵𝑃2‬‬ ‫بنابراین تقاطع خط عمود بر ‪ 𝑂2 𝑃2‬با خط عمود بر ‪ 𝐵𝑃2‬نقطه ‪𝑃2′‬‬

‫را تعیین میکند‬

‫| ‪|𝑂2′ 𝑃2′ | = |𝑉𝑃2‬‬ ‫| 𝐵‪|𝐵 ′ 𝑃2′ | = |𝑉𝑃2/‬‬ ‫‪𝑉𝑃2 = 𝑉𝑃3‬‬

‫چون سرعتها در نقطه تماس با هم برابرند‬ ‫| ‪|𝑂3′ 𝑃3′ | = |𝑉𝑃3‬‬ ‫بنابراین‬ ‫خطی که از ‪ 𝑂3′‬عمود بر شعاع 𝐶 ‪ 𝑂3‬رسم شود امتداد 𝐶𝑉 را مشخص میکند‪.‬‬ ‫تقاطع خطی که از ‪ 𝑃3′‬عمود بر 𝐶 ‪ 𝑃3‬ترسیم میشود با خط رسم شده از ‪ 𝑂3′‬که عمود بر 𝐶 ‪ 𝑂3‬است موقعیت نقطه ‪ 𝐶 ′‬را‬ ‫مشخص میکند‪.‬‬ ‫| 𝐶𝑉| = | ‪|𝑂3′ 𝐶 ′‬‬ ‫| ‪|𝑃3′ 𝐶 ′ | = |𝑉𝐶/𝑃3‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در مکانیزم شکل زیر‪ 𝑉𝐵 ،‬معلوم است‪ .‬سرعت نقطه ‪ C‬را تعیین نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫چون نقطه تماس بر روی خط المرکزین قرار ندارد پس‬ ‫تماس لغزشی است‪.‬‬ ‫‪𝑉𝑃2 ⊥ 𝑂2 𝑃2‬‬ ‫‪𝑉𝑃2/𝐵 ⊥ 𝐵𝑃2‬‬

‫بردار ‪ 𝑂2′ 𝑃2′‬عمود بر ‪ 𝑂2 𝑃2‬است‪ .‬از تقاطع خط عمود بر‬ ‫‪ 𝑂2 𝑃2‬با خطی که از ‪ 𝐵′‬عمود بر ‪ 𝐵 ′ 𝑃2′‬ترسیم میشود‪،‬‬ ‫نقطه ‪ 𝑃2′‬تعیین میگردد‪.‬‬ ‫| ‪|𝑂2′ 𝑃2′ | = |𝑉𝑃2‬‬ ‫| 𝐵‪|𝐵 ′ 𝑃2′ | = |𝑉𝑃2/‬‬

‫چون‬ ‫‪𝑉𝑃3 ⊥ 𝑂3 𝑃3‬‬

‫در تماس لغزشی ‪ 𝑉𝑃2/𝑃3‬در امتداد مماس مشترک‬ ‫میباشد‪.‬‬ ‫مماس مشترک|| ‪𝑃2′ 𝑃3′‬‬

‫‪𝑂3′ 𝑃3′ ⊥ 𝑂3 𝑃3‬‬ ‫از تقاطع خطی که از ‪ 𝑃2′‬به موازات مماس مشترک ترسیم میشود با خطی که از ‪ 𝑂3′‬بر ‪ 𝑂3′ 𝑃3′‬عمود میگردد نقطه ‪ 𝑃3′‬تعیین‬

‫میگردد‪.‬‬ ‫| ‪= |𝑉𝑃3‬‬

‫| ‪= |𝑉𝑃3/𝑃2‬‬

‫|‪′‬‬

‫‪|𝑂′‬‬

‫‪3 𝑃3‬‬

‫| ‪|𝑃′ ′‬‬ ‫‪2 𝑃3‬‬

‫از تقاطع خطی که از ‪ 𝑂3′‬عمود بر 𝐶 ‪ 𝑂3‬رسم میشود با خط دیگری که از ‪ 𝑃3′‬بر 𝐶 ‪ 𝑃3‬عمود است‪ ،‬موقعیت نقطه ‪ 𝐶 ′‬مشخص‬ ‫میگردد‪.‬‬ ‫‪50‬‬

‫𝐶 ‪𝑂3′ 𝐶 ′ ⊥ 𝑂3‬‬ ‫𝐶 ‪𝑃3′ 𝐶 ′ ⊥ 𝑃3‬‬

‫در نتیجه‪:‬‬ ‫| 𝐶𝑉| = | ‪|𝑂3′ 𝐶 ′‬‬ ‫| ‪|𝑃3′ 𝐶 ′ | = |𝑉𝐶/𝑃3‬‬

‫سرعتها در مکانیزمهای میلهای مرکب‬ ‫هرگاه ميلهای در یک مکانیزم دارای مركز دوران ثابت نباشد‪ ،‬بدان ميله معلق گفته میشود‪.‬‬ ‫مکانیزمهایی که دو ميله معلق يا بيشتر داشته باشند‪ ،‬مکانيزم مركب نامیده میشوند‪.‬‬

‫در تحلیل مکانیزمهای مرکب گاه در روابط برداری با تعداد زيادی مجهول مواجه میشویم‪ .‬در این موارد از سعي و خطا‬ ‫باید استفاده گردد‪.‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در مکانیزم مقابل 𝐸𝑉 معلوم است‪ .‬سرعت 𝐵𝑉 را تعیین نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫𝐸𝑉 را از قطب ‪ 𝑂2′‬به اندازه ‪ 𝑂2′ 𝐸′‬ترسیم میکنیم‬

‫∗‬

‫‪− −  −‬‬ ‫𝐸‪𝑉𝐶 = 𝑉𝐸 + 𝑉𝐶/‬‬ ‫𝐸𝐶 ⊥ 𝐸‪𝑉𝐶/‬‬

‫راستای ‪ 𝐶 ′‬نشان میدهد که ‪ 𝐶 ′‬جایی در امتداد خط عمود‬ ‫بر ‪ CE‬قرار دارد‪.‬‬ ‫تنها با استفاده از رابطه باال نمیتوان ‪ 𝐶 ′‬را تعیین کرد‪.‬‬

‫‪− − − ‬‬ ‫=‬ ‫‪+‬‬ ‫𝐵𝑉‬ ‫𝐷‪𝑉𝐷 𝑉𝐵/‬‬

‫برای 𝐷𝑉 طول دلخواه ‪ 𝑂2′ 𝐷′‬را در نظر میگیریم‪ .‬بنابراین‬ ‫‪ 𝑂2′ 𝐵′‬برابر 𝐵𝑉 در امتداد عمود بر 𝐵 ‪ 𝑂2‬و ‪ 𝐷′ 𝐵′‬عمود بر‬ ‫‪ DB‬میباشد‪.‬‬

‫| 𝐵𝑉| = )𝐵 ‪|𝑂2′ 𝐵′ |(⊥ 𝑂2‬‬ ‫𝐵𝐷 ⊥ ‪𝐷′ 𝐵 ′‬‬

‫(شکل الف)‬ ‫میتوان نوشت‪:‬‬ ‫‪− − − −‬‬ ‫𝐷‪𝑉𝐶 = 𝑉𝐷 + 𝑉𝐶/‬‬

‫در رابطه باال 𝐷‪ 𝑉𝐶/‬برابر ‪ 𝐷′ 𝐶 ′‬و در امتداد عمود بر ‪ CD‬است‪ .‬چون نقاط ‪ C ،B‬و ‪ D‬روی یک عضو قرار دارند با استفاده از‬ ‫تصویر میتوان ‪ 𝐶 ′ ،𝐵′‬و ‪ 𝐷′‬را تعیین نمود‪ .‬با استفاده از تناسب میتوان نوشت‪:‬‬ ‫‪51‬‬

‫‪𝐶𝐷 ′ ′‬‬ ‫) 𝐷 𝐵(‬ ‫𝐷𝐵‬

‫= ‪𝐶 ′ 𝐷′‬‬

‫𝐷𝐶 ‪𝐶 ′ 𝐷′‬‬ ‫=‬ ‫→‬ ‫𝐷𝐵 ‪𝐵 ′ 𝐷′‬‬

‫حال از نقطه ‪ 𝐷′‬طول ‪ 𝐶 ′ 𝐷′‬را رسم و نقطه ‪ 𝐶 ′‬را تعیین میکنیم (شکل الف)‪.‬‬ ‫چون ‪ 𝐶 ′‬بر روی خط حاوی ‪ 𝐸′‬قرار نمیگیرد بنابراین جواب صحیح نمیباشد‪.‬‬

‫∗‬

‫نقطه برخورد راستای ‪ 𝐶 ′‬با خط ‪ 𝑂2′ 𝐶 ′‬موقعیت ‪ 𝐶 ′‬را مشخص میکند‪.‬‬ ‫حال اگر از ‪ 𝐶 ′‬خط ‪ 𝐷′ 𝐵′‬را موازی ‪ 𝐵 ′ 𝐷′‬خواهیم داشت‪:‬‬ ‫𝐷𝐶 ‪𝐶 ′ 𝐷′‬‬ ‫=‬ ‫𝐷𝐵 ‪𝐵 ′ 𝐷′‬‬

‫‪ 𝐵′ 𝐶 ′ 𝐷′‬تصویر ‪ BCD‬بوده و حل صحیح را نشان میدهد‪.‬‬

‫(شکل ب)‬

‫|‪′‬‬

‫‪|𝑂′‬‬

‫𝐵‪2‬‬

‫= | 𝐵𝑉|‬

‫|‪|𝑉𝐶 | = |𝑂2′ 𝐶′‬‬ ‫|‪|𝑉𝐷 | = |𝑂2′ 𝐷′‬‬

‫روش بدون سعي و خطا‪:‬‬ ‫با تعیین طول فرضی ‪ 𝑂2′ 𝐵′‬میتوان دیاگرام سرعت را ترسیم نمود‪ .‬سپس با روش تصویر میتوان نقاط ‪ 𝐶 ′ ،𝐷′‬و ‪ 𝐸′‬را در‬ ‫دیاگرام سرعت جایابی نمود‪ .‬طول ‪ 𝑂2′ 𝐸′‬را میتوان اندازه گرفت‪ .‬از روی مقدار ‪ 𝑂2′ 𝐸′‬و مقدار معلوم 𝐸𝑉 مقیاس سرعتها‬ ‫تعیین میگردد‪ .‬با استفاده از این مقیاس و دیاگرام سرعت‪ ،‬سرعت هر نقطه دیگر از مکانیزم را میتوان محاسبه نمود‪.‬‬

‫| 𝐸𝑉|‬ ‫مقیاس =‬ ‫‪𝑂2′ 𝐸 ′‬‬

‫‪ × 𝑂2′ 𝐷′‬مقیاس = | 𝐷𝑉|‬ ‫‪ × 𝑂2′ 𝐵 ′‬مقیاس = | 𝐵𝑉|‬ ‫‪ × 𝑂2′ 𝐶 ′‬مقیاس = | 𝐶𝑉|‬ ‫‪52‬‬

‫مثال (تمرين ‪:)9-6‬‬ ‫‪ 𝑃2‬و ‪ 𝑃3‬از شکل زیر به ترتیب نقاط منطبق بر میلههای ‪ 2‬و‪ 3‬بوده و ‪ 𝑄3‬و ‪ 𝑄4‬به ترتیب نقاط منطبق بر هم در میلههای ‪ 3‬و‬ ‫𝑠‪𝑉𝑃2 = 750 𝑚𝑚/‬‬ ‫‪ 4‬میباشند‪.‬‬ ‫الف) دیاگرام سرعت را رسم کنید‪ .‬برای رسم سرعتها از مقیاس ‪ 1 mm = 0/02 m/s‬استفاده کنید‪ .‬سرعت خطی عضو شماره‬ ‫‪ 4‬را بر حسب متر بر ثانیه تعیین کنید‪.‬‬ ‫ب) سرعت زاویهای ‪ 𝜔3‬را بر حسب 𝑠‪ 𝑟𝑎𝑑/‬تعیین کنید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬

‫‪− ‬‬ ‫‪−‬‬ ‫=‬ ‫‪+‬‬ ‫‪𝑉𝑃3‬‬ ‫‪𝑉𝑃2 𝑉𝑃3/𝑃2‬‬

‫𝑉 = 𝐴⃗‬ ‫𝜔 ‪⃗𝐵 +‬‬ ‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉‬ ‫𝑉 ‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬

‫یا‬

‫‪𝑉𝑃3/𝑃2 || 3‬‬

‫‪ 𝑉𝑃3/𝑃2‬مماس بر سطح تماس‬ ‫‪𝑉𝑃2 ⊥ 𝑂2 𝑃2‬‬

‫‪𝑉𝑃3 ⊥ 𝑂3 𝑃3 ,‬‬

‫‪− ‬‬ ‫‪−‬‬ ‫=‬ ‫‪+‬‬ ‫‪𝑉𝑄3‬‬ ‫‪𝑉𝑃3 𝑉𝑄3/𝑃3‬‬

‫‪ 𝑉𝑄3‬را با ترسیم مثلث ‪ 𝑂′2 𝑄3′ 𝑃3′‬به صورت متشابه با 𝑄𝑃 ‪ 𝑂3‬و نوشتن تناسب نیز تعیین نمود‪.‬‬ ‫𝑄𝑃 ‪∆𝑂′2 𝑄3′ 𝑃3′ ~∆𝑂3‬‬ ‫‪− ‬‬ ‫‪−‬‬ ‫=‬ ‫‪+‬‬ ‫‪𝑉𝑄4‬‬ ‫‪𝑉𝑄3 𝑉𝑄4/𝑄3‬‬ ‫‪𝑉𝑄4/𝑄3 ∥ 3‬‬

‫‪ 𝑉𝑄4/𝑄3‬در راستای شیار‬

‫‪ , 𝑉𝑄3 ⊥ 𝑂3 𝑄3‬سطح ∥ ‪𝑉𝑄4‬‬ ‫)𝑤𝑐𝑐(‬ ‫‪53‬‬

‫‪𝑉𝑃3‬‬ ‫‪0/297‬‬ ‫=‬ ‫𝑠‪= 8/492 𝑟𝑎𝑑/‬‬ ‫‪𝑂3 𝑃 34/974 × 10−3‬‬

‫= ‪ω3‬‬

‫شتابها در مکانیزمها‬ ‫به علت تاثير شتاب در نيروهای اينرسي که به نوبه خود تاثير در تنشهای حاصله در اجزای یک ماشین‪ ،‬بارهای‬ ‫یاتاقانی‪ ،‬ارتعاش و سر و صدا دارند‪ ،‬شتاب از اهميت خاص برخوردار است‪.‬‬

‫فرمول سرعت و شتاب نقطه ‪ A‬نسبت به نقطه ‪ B‬در حالت کلی به صورت زیر است‪:‬‬

‫𝑉 = 𝐴⃗‬ ‫𝜔 ‪⃗𝐵 +‬‬ ‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉‬ ‫𝑉 ‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬

‫𝑙𝑒𝑟𝐴 ‪⃗ 𝑟𝑒𝑙 +‬‬ ‫𝜔 ‪𝐴𝐴 = 𝐴𝐵 + 𝜔̇⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬ ‫𝜔× ⃗‬ ‫𝜔‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 + 2‬‬ ‫𝑉× ⃗‬

‫جسم صلب‬ ‫طبق تعریف جسم صلب )‪ 𝐴𝑟𝑒𝑙 = 0‬و ‪ (𝑉⃗𝑟𝑒𝑙 = 0‬است در نتیجه‪:‬‬ ‫𝑉 = 𝐴⃗‬ ‫𝑉 ‪⃗𝐵 +‬‬ ‫𝐵‪⃗ 𝐴⁄‬‬ ‫𝑉 →}‬

‫𝑉 = 𝐴⃗‬ ‫𝜔 ‪⃗𝐵 +‬‬ ‫𝑉‬ ‫𝐵‪⃗ × 𝑟𝐴⁄‬‬ ‫𝜔 = 𝐵‪⃗ 𝐴⁄‬‬ ‫𝑉‬ ‫𝐵‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 ⊥ 𝑟𝐴⁄‬‬

‫𝜔 ‪𝐴𝐴 = 𝐴𝐵 + 𝜔̇⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬ ‫𝜔× ⃗‬ ‫𝐵‪⃗ × 𝑟𝐴⁄‬‬ ‫𝐵‪} → 𝐴𝐴 = 𝐴𝐵 + 𝐴𝐴𝑡⁄𝐵 + 𝐴𝐴𝑛⁄‬‬

‫𝐵‪𝐴𝐴𝑡⁄𝐵 = 𝛼 × 𝑟𝐴⁄𝐵 ⊥ 𝑟𝐴⁄‬‬ ‫𝜔 = 𝐵‪𝐴𝐴𝑛⁄‬‬ ‫𝜔× ⃗‬ ‫𝐵‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 ∥ 𝑟𝐴⁄‬‬

‫𝑡‬

‫𝑛‬

‫𝐵‪𝐴𝐴 = 𝐴𝐵 + ⃗⃗𝐴𝐴⁄𝐵 + ⃗⃗𝐴𝐴⁄‬‬

‫‪𝐴𝐴𝑛⁄𝐵 = 𝑉2𝐴⁄𝐵 ⁄𝑟 = 𝑟𝜔2‬‬ ‫𝛼𝑟 = 𝐵‪𝐴𝐴𝑡⁄𝐵 = 𝑉̇ 𝐴⁄‬‬ ‫‪54‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫اگر لنگ در مکانیزم لنگ و لغزنده زیر دارای سرعت زاویهای یکنواخت 𝑚𝑝𝑟 ‪ 1800‬باشد‪ ،‬شتاب نقطه ‪ C‬را تعیین نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬

‫𝜋‪1800 × 2‬‬ ‫𝑠‪= 11/97 𝑚/‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪−  −‬‬ ‫=‬ ‫‪+‬‬ ‫𝑠‪→ 𝑉𝐶  → 𝑉𝐶/𝐵 = 10/68 𝑚/‬‬ ‫𝐶𝑉‬ ‫𝐵‪𝑉𝐵 𝑉𝐶/‬‬ ‫× ‪𝑉𝐵 = (𝑂2 𝐵)𝜔 = 63/5‬‬

‫𝐵‪𝐴𝐶 = 𝐴𝐵 + 𝐴𝐶/‬‬

‫‪0 −  0  −‬‬ ‫𝐵‪𝐴𝑛𝐶 + 𝐴𝑡𝐶 = 𝐴𝑛𝐵 + 𝐴𝑡𝐵 + 𝐴𝑛𝐶/𝐵 + 𝐴𝑡𝐶/‬‬ ‫𝐵 ‪ → 𝛼 = 0 → 𝐴𝑡𝐵 = 𝑂2 𝐵 × 𝛼 = 0 → 𝐴𝐵 = 𝐴𝑛𝐵 = 𝑟𝜔2 = (𝑂2 𝐵)𝜔2 ∥ 𝑂2‬یکنواخت = 𝜔‬ ‫‪𝑉𝐶2 𝑉𝐶2‬‬ ‫=‬ ‫سطح ∥ 𝐶𝑡𝐴 = 𝐶𝐴 → ‪= 0‬‬ ‫𝑅‬ ‫∞‬ ‫‪(11/97)2‬‬ ‫‪𝑉𝐵2‬‬ ‫= 𝐵𝑛𝐴‬ ‫=‬ ‫‪= 2256/4 𝑚/𝑠 2‬‬ ‫‪𝑂2 𝐵 63/5 × 10−3‬‬

‫= 𝐶𝑛𝐴 → ‪𝜔𝐶 = 0‬‬

‫𝐵‪ 𝐴𝑛𝐶/‬و 𝐵‪ 𝐴𝑡𝐶/‬شتابهای نسبی میباشند‪.‬‬ ‫مسیر حرکت ‪ C‬نسبت به ‪ B‬دایرهای با شعاع ‪ BC‬حول مرکز 𝐵 است و 𝐵‪ 𝐴𝑛𝐶/‬و 𝐵‪ 𝐴𝑡𝐶/‬به ترتیب در امتداد قائم و مماس بر‬ ‫این مسیر میباشند‪.‬‬ ‫𝐶𝐵 ∥ 𝐵‪𝐴𝑛𝐶/‬‬ ‫‪55‬‬

‫𝐶𝐵 ⊥ 𝐵‪𝐴𝑡𝐶/‬‬ ‫‪𝑉𝐶/𝐵 2‬‬ ‫‪(10/68)2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫= 𝐵‪𝐴𝑛𝐶/‬‬ ‫=‬ ‫𝑠‪−3 = 750/4 𝑚/‬‬ ‫𝐶𝐵‬ ‫‪152 × 10‬‬ ‫𝐵‪ 𝐴𝑛𝐶/‬از نقطه ‪ B‬موازی ‪ BC‬ترسیم میشود‪ .‬راستای 𝐵‪ 𝐴𝑡𝐶/‬نیز به صورت عمود بر ‪ BC‬ترسیم میشود‪ .‬تقاطع این راستا با‬

‫راستای 𝐶𝐴 نقطه " 𝐶 را تعیین میکند‪.‬‬ ‫بردارهایی که از قطب به نقطه متناظر خود در دیاگرام شتاب متصل میشوند بیانگر شتاب مطلق آن نقطه هستند‪.‬‬ ‫بردارهایی که از که دو نقطه غیر از قطب را به هم متصل میکنند بیانگر شتاب نسبی آن دو نقطه هستند‪.‬‬ ‫"𝐶 ‪|𝐴𝐶 | = 𝑂"2‬‬ ‫"𝐵 ‪|𝐴𝐵 | = 𝑂"2‬‬ ‫"𝐶"𝐵 = | 𝐶‪|𝐴𝐵⁄‬‬

‫شتاب زاويهای‬ ‫‪ ‬شتاب زاویهای هر عضو صلب از یک مکانیزم برابر است با شتاب مماسي هر نقطه واقع بر روی عضو مزبور نسبت‬ ‫به هر نقطه دیگر واقع بر روی همان عضو تقسيم بر فاصله بين دو نقطه‪:‬‬ ‫اندازه شتاب مماسی دو نقطه نسبت به یکدیگر‬ ‫فاصله بین دو نقطه‬

‫= شتاب زاویه ای‬

‫𝑤𝑐𝑐‬

‫| 𝐵‪|𝐴𝑡𝐶/‬‬ ‫𝐶𝐵‬

‫= ‪α3‬‬

‫جهت شتاب زاویهای با توجه به دیاگرام شتاب تعیین میگردد‪.‬‬

‫تصویر شتاب‬ ‫همانند دياگرام سرعت برای هر عضو در دياگرام شتاب نیز تصويری وجود دارد‪.‬‬

‫𝐶‪𝐴𝑡𝐵⁄‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪+‬‬

‫𝐶‪𝐴𝑛𝐵⁄‬‬

‫= 𝐶‪𝐴𝐵⁄‬‬

‫‪2‬‬

‫‪𝐴𝐵⁄𝐶 = √(𝐴𝑛𝐵⁄𝐶 ) + (𝐴𝑡𝐵⁄𝐶 ) = √[(𝐵𝐶)𝜔 2 ]2 + [(𝐵𝐶)𝛼]2 = 𝐵𝐶 √𝜔 4 + 𝛼 2‬‬

‫‪ ‬چون برای یک عضو صلب‪ 𝜔 ،‬و 𝛼 ثابت هستند نتیجه میگیریم که شتاب نسبی متناسب با فاصله بین دو نقطه‬ ‫میباشد‪.‬‬ ‫𝐶𝐵 ∝ 𝐶‪𝐴𝐵⁄‬‬

‫‪ ‬به عبارت دیگر نقاط واقع بر روی یک عضو صلب در دیاگرام شتاب تصویری از نقاط مربوطه واقع بر روی عضو‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫مثالً در شکل زیر‪:‬‬ ‫"𝐷"𝐶 "𝐷"𝐵 "𝐶"𝐵‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫𝐶𝐵‬ ‫𝐷𝐵‬ ‫𝐷𝐶‬

‫‪56‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در مکانیزم زیر سرعت و شتاب زاویهای معلوم است‪ .‬شتاب نقاط ‪ D ،C‬و ‪ E‬را به همراه شتاب زاویهای اعضای شماره ‪ 3‬و‬ ‫‪ 4‬بیابید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬

‫𝐵‪𝐴𝐶 = 𝐴𝐵 + 𝐴𝐶/‬‬

‫𝐵𝐴 برایند دو بردار 𝐵𝑛𝐴 و 𝐵𝑡𝐴 است‪.‬‬ ‫𝐵𝑡𝐴 ‪𝐴𝐵 = 𝐴𝑛𝐵 +‬‬ ‫‪−‬‬ ‫‪ −   ‬‬ ‫𝑡𝐴 ‪+‬‬ ‫= 𝑡 ‪𝑛 +‬‬ ‫𝑛𝐴 ‪𝑛 + 𝑡 +‬‬ ‫𝐶𝐴‬ ‫𝐶𝐴‬ ‫𝐵𝐴‬ ‫𝐵𝐴‬ ‫𝐵‪𝐶/‬‬ ‫𝐵‪𝐶/‬‬ ‫‪𝑉𝐵 2‬‬ ‫=‬ ‫‪ 𝐴𝑡𝐵 = 𝑂2 𝐵 × 𝛼2 ⊥ 𝐴𝑛𝐵 ‬و ‪∥ 𝑂2 𝐵 ‬‬ ‫𝐵 ‪𝑂2‬‬ ‫‪𝑉𝐶 2‬‬ ‫𝑛‬ ‫= 𝐶𝐴‬ ‫𝐶𝑛𝐴 ⊥ ‪ 𝐴𝑡𝐶 = 𝑂4 𝐶 × 𝛼4‬و ‪∥ 𝑂4 𝐶 ‬‬ ‫𝐶 ‪𝑂4‬‬ ‫𝐵𝑛𝐴‬

‫‪57‬‬

‫‪𝑉𝐶/𝐵 2‬‬ ‫=‬ ‫‪‬‬ ‫𝐶𝐵‬

‫𝐵‪ 𝐴𝑛𝐶/‬از انتهای ‪ B‬به موازات ‪ BC‬رسم میشود‪.‬‬ ‫راستای 𝐵‪ 𝐴𝑡𝐶/‬عمود بر 𝐵‪ 𝐴𝑛𝐶/‬میباشد‪.‬‬

‫𝐵‪𝐴𝑛𝐶/‬‬

‫𝐵‪𝐴𝑡𝐶/𝐵 ⊥ 𝐴𝑛𝐶/‬‬

‫از تقاطع راستای 𝐵‪ 𝐴𝑡𝐶/‬با راستای 𝐶𝑡𝐴 نقطه " 𝐶 در دیاگرام شتاب تعیین میشود‪.‬‬ ‫| 𝐶𝐴| = | " 𝐶 ‪|𝑂4‬‬

‫نقطه "𝐷 با ترسیم مثلث "𝐷 " 𝐶 "𝐵 با روش تصویر و متشابه با ‪ BCD‬تعیین میشود‪.‬‬ ‫| 𝐷𝐴| = | "𝐷 ‪|𝑂2‬‬

‫نقطه "𝐸 با استفاده از روش تصویر شتاب محاسبه میشود‪:‬‬

‫𝐸𝐶 " 𝐸 " 𝐶‬ ‫=‬ ‫𝐵𝐶 " 𝐵 " 𝐶‬ ‫| 𝐸𝐴| = | " 𝐸 ‪|𝑂2‬‬ ‫𝐶𝑡𝐴‬ ‫= ‪α4‬‬ ‫𝑤𝑐𝑐‬ ‫𝐶 ‪𝑂4‬‬

‫‪𝑐𝑐𝑤,‬‬

‫𝐵‪𝐴𝑡𝐶/‬‬ ‫𝐶𝐵‬

‫= ‪α3‬‬

‫مکانیزمهای معادل‬ ‫یک مکانيزم معادل‪ ،‬مکانیزمی است که سرعت و شتاب زاويهای عضو محرک ‪ 2′‬و عضو متحرک ‪ 4′‬آن به طور‬ ‫لحظهای برابر اعضای محرک و متحرک ‪ 2‬و ‪ 4‬از مکانيزم اوليه باشد‪.‬‬

‫(ب)‬

‫(الف)‬

‫اثبات مکانيزم معادل در ضميمه الف كتاب مارتين‬ ‫در شکل (ب) به دلیل آن که تماس همواره در یک نقطه خاص از عضو شماره ‪ 4‬اتفاق میافتد بدان پیرو نقطهای گویند‪.‬‬ ‫بنابراین شعاع انحنای ‪ 𝑃4 𝐶4‬برابر صفر بوده و ‪ 𝐶4‬بر ‪ 𝑃4‬منطبق میباشد‪.‬‬ ‫‪𝑃4 𝐶4 = 0‬‬

‫‪58‬‬

59

‫شتاب اعضای دارای تماس غلتشی‬ ‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل زیر با فرض معلوم بودن ‪ 𝜔2‬و ‪ 𝛼2‬شتاب یک نقطه از عضو ‪ 2‬مثل ‪ 𝑃2‬را تعیین کنید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬

‫چون تماس غلتشی است پس سرعت نقطه ‪ 𝑃2‬صفر است که ‪ 𝑃2‬مرکز آنی دوران نیز هست‪.‬‬

‫‪𝑉𝑃2 = 0‬‬

‫نقطه 𝐶 حول نقطه 𝑂 حرکت دورانی دارد و نقطه 𝑂 مرکز دوران دایمی 𝐶 است‪.‬‬

‫𝐶‪𝐴𝑃2 = 𝐴𝐶 + 𝐴𝑃2/‬‬ ‫‪− −  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫𝐶‪𝐴𝑃2 = 𝐴𝑛 + 𝐴𝑡 + 𝐴𝑛𝑃 /𝐶 + 𝐴𝑡𝑃 /‬‬ ‫‪2‬‬

‫𝐶‬

‫‪2‬‬

‫‪2‬‬

‫𝐶‬

‫‪2‬‬

‫‪(𝑅2 𝜔2 )2‬‬ ‫𝐶𝑉‬ ‫𝐶𝑉‬ ‫𝑛‬ ‫)‪(I‬‬ ‫= 𝐶𝐴‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪∥ 𝐶𝑂 ‬‬ ‫‪𝑂𝐶 𝑅1 + 𝑅2 𝑅1 + 𝑅2‬‬ ‫باید دقت شود که سرعت زاویهای نقطه ‪ C‬حول ‪ O‬یعنی 𝜔 با سرعت زاویهای ‪ C‬حول ‪ 𝑃2‬یعنی ‪ 𝜔2‬تفاوت دارد‪:‬‬ ‫‪𝑅2 𝜔2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪𝑅1 + 𝑅2‬‬

‫= 𝜔 → ‪𝑉𝐶/𝑂 = 𝑉𝐶/𝑃2 → (𝑅1 + 𝑅2 )𝜔 = 𝑅2 𝜔2‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝐶 = 𝑃2 𝐶 × 𝛼2 = 𝑅2 𝛼2 ⊥ 𝐴𝑛𝐶 ‬‬ ‫‪𝑉𝐶 2‬‬ ‫=‬ ‫‪= 𝑅2 𝜔22 ∥ 𝑃2 𝐶 ‬‬ ‫‪𝑅1‬‬

‫)‪(II‬‬

‫‪× 𝜔22‬‬

‫𝐶 ‪= 𝑃2‬‬

‫𝐶‪𝐴𝑛𝑃2/‬‬

‫‪𝐴𝑡𝑃2/𝐶 = 𝑃2 𝐶 × 𝛼2 = 𝑅2 𝛼2 ⊥ 𝐴𝑛𝑃2/𝐶 ‬‬

‫بنابراین 𝐶‪ 𝐴𝑡𝑃2/‬با 𝐶𝑡𝐴 از لحاظ مقدار برابر است ولی جهت آنها مخالف یکدیگر است‪.‬‬ ‫𝐶𝑡𝐴 = 𝐶‪𝐴𝑡𝑃2/‬‬ ‫𝐶‪𝐴𝑛𝐶 < 𝐴𝑛𝑃2/‬‬ ‫‪60‬‬

‫)𝐼𝐼(‪(𝐼),‬‬

‫→‬

‫مثال‪:‬‬ ‫شکل زیر مشابه شکل قبل است با این تفاوت که مسیر غلتش مقعر میباشد‪ .‬شتاب نقطه ‪ 𝑃2‬را تعیین نمایید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫این مثال مشابه حالت قبل حل میشود و تنها مولفه شتاب 𝐶𝑛𝐴 فرق میکند که به صورت زیر محاسبه میشود‪:‬‬ ‫‪(𝑅2 𝜔2 )2‬‬ ‫‪𝑉𝐶 2‬‬ ‫‪𝑉𝐶 2‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪∥ 𝐶𝑂 ‬‬ ‫‪𝑂𝐶 𝑅1 − 𝑅2 𝑅1 − 𝑅2‬‬

‫𝐶𝑛𝐴‬

‫𝐶‪𝐴𝑛𝐶 > 𝐴𝑛𝑃2/‬‬

‫نکته‪ :‬در صورتی که سطح غلتش صاف باشد‪:‬‬ ‫‪𝑉𝐶 2‬‬ ‫‪=0‬‬ ‫∞‬

‫شتاب کریولیس‬ ‫𝐵‪𝑟𝐴 = 𝑟𝐵 + 𝑟𝐴⁄‬‬ ‫𝑉 = 𝐴⃗‬ ‫𝜔 ‪⃗𝐵 +‬‬ ‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉 → 𝐵‪𝑟̇𝐴 = 𝑟̇𝐵 + 𝑟̇ 𝐴⁄‬‬ ‫𝑉 ‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬ ‫𝐴⃗‬ ‫𝑉 سرعت نقطه ‪ A‬نسبت به دستگاه مختصات جهانی )𝑌 ‪(𝑋 −‬‬ ‫𝐵⃗‬ ‫𝑉 سرعت نقطه ‪ B‬نسبت به دستگاه مختصات جهانی )𝑌 ‪(𝑋 −‬‬

‫𝜔 مولفه سرعت ناشی از دوران دستگاه مختصات محلی )𝑦 ‪(𝑥 −‬‬ ‫𝐵‪⃗ × 𝑟𝐴⁄‬‬ ‫نسبت به دستگاه مختصات جهانی )𝑌 ‪(𝑋 −‬‬

‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉 سرعت نسبی نقطه ‪ A‬نسبت به دستگاه محلی )𝑦 ‪(𝑥 −‬‬

‫‪61‬‬

‫= 𝐶𝑛𝐴‬

‫𝑑‬ ‫𝑉 = ̇⃗‬ ‫𝜔( 𝑑 ‪⃗ ̇ +‬‬ ‫) ⃗‬ ‫𝑉‬ ‫𝑉( ‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 ) +‬‬ ‫𝐴‬ ‫𝐵‬ ‫𝑡𝑑‬ ‫𝑙𝑒𝑟 𝑡𝑑‬ ‫̇⃗‬ ‫𝜔 ‪⃗ 𝑟𝑒𝑙 ) +‬‬ ‫𝑉 ‪⃗ 𝑟𝑒𝑙 +‬‬ ‫𝜔 ‪𝐴𝐴 = 𝐴𝐵 + 𝜔̇⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬ ‫𝜔( × ⃗‬ ‫𝑉 ‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬ ‫𝑉× ⃗‬ ‫𝑙𝑒𝑟‬ ‫𝑙𝑒𝑟𝐴 ‪⃗ 𝑟𝑒𝑙 +‬‬ ‫𝜔 ‪𝐴𝐴 = 𝐴𝐵 + 𝜔̇⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬ ‫𝜔( × ⃗‬ ‫𝜔‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 ) + 2‬‬ ‫𝑉× ⃗‬ ‫𝐴𝐴 شتاب نقطه ‪ A‬نسبت به دستگاه مختصات جهانی )𝑌 ‪(𝑋 −‬‬ ‫𝐵𝐴 شتاب نقطه ‪ B‬نسبت به دستگاه مختصات جهانی )𝑌 ‪(𝑋 −‬‬ ‫𝑡‬ ‫𝐵‪𝐴𝐴/‬‬ ‫𝐵‪= 𝜔̇⃗ × 𝑟 = 𝛼 × 𝑟 ⊥ 𝑟𝐴⁄‬‬

‫𝐵‪ 𝜔̇⃗ × 𝑟𝐴⁄‬شتاب مماسی‬

‫𝑛‬ ‫𝐵‪𝐴𝐴/‬‬ ‫𝜔=‬ ‫𝜔( × ⃗‬ ‫𝐵‪⃗ × 𝑟) ∥ 𝑟𝐴⁄‬‬

‫𝜔 شتاب مرکزی‬ ‫𝜔( × ⃗‬ ‫) 𝐵‪⃗ × 𝑟𝐴⁄‬‬

‫𝑉 ⊥ 𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝜔‪2‬‬ ‫𝑉× ⃗‬

‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝜔‪ 2‬شتاب کریولیس‬ ‫𝑉× ⃗‬ ‫𝑙𝑒𝑟𝐴 شتاب نسبی نقطه ‪ A‬نسبت به دستگاه محلی )𝑦 ‪(𝑥 −‬‬

‫شتاب نسبی 𝑙𝑒𝑟𝐴 را به صورت زیر میتوان نوشت‪:‬‬ ‫𝑛‬ ‫𝑡‬ ‫𝑙𝑒𝑟𝐴 = 𝑙𝑒𝑟𝐴‬ ‫𝑙𝑒𝑟𝐴 ‪+‬‬

‫‪2‬‬ ‫𝑙𝑒𝑟𝑉‬ ‫=‬ ‫𝜌‬

‫𝑛‬ ‫𝑙𝑒𝑟𝐴‬

‫𝑡‬ ‫𝑙𝑒𝑟𝐴‬ ‫̈𝑠 =‬

‫که در آن𝜌 شعاع انحنای مسیر در دستگاه مختصات واسطه )𝑦 ‪ (𝑥 −‬و 𝑠 فاصله اندازه گیری شده در طول مسیر ‪ A‬است‪.‬‬ ‫به طور خالصه فرمول سرعت و شتاب نقطه ‪ A‬نسبت به نقطه ‪ B‬در حالت کلی به صورت زیر است‪:‬‬

‫𝑉 = 𝐴⃗‬ ‫𝜔 ‪⃗𝐵 +‬‬ ‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉‬ ‫𝑉 ‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬

‫𝑙𝑒𝑟𝐴 ‪⃗ 𝑟𝑒𝑙 +‬‬ ‫𝜔 ‪𝐴𝐴 = 𝐴𝐵 + 𝜔̇⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 +‬‬ ‫𝜔× ⃗‬ ‫𝜔‪⃗ × 𝑟𝐴⁄𝐵 + 2‬‬ ‫𝑉× ⃗‬

‫شتاب كريوليس معرف اختالف بین شتاب اندازه گيری شده ‪ A‬نسبت به ‪ B‬از دو دستگاه مختصات جهاني و‬ ‫دستگاه مختصات محلي است‪.‬‬ ‫نتيجه ‪ :1‬شتاب كريوليس ناشی از حركت نسبي است‪.‬‬ ‫نتيجه ‪ :2‬شتاب كريوليس برای هر عضو صلب صفر است زیرا در اجسام صلب فاصله بین هر دو نقطه همواره ثابت است‪.‬‬ ‫نتيجه ‪ :3‬شتاب كريوليس همواره عمود بر راستای سرعت نسبي است‪.‬‬ ‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉 ⊥ شتاب کریولیس‬ ‫نتيجه ‪ :4‬با معلوم شدن دياگرام سرعت‪ ،‬شتاب كريوليس قابل محاسبه است‪.‬‬

‫‪62‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫شخصی را در نظر بگیریدکه روی یک چرخ و فلک ایستاده است که با سرعت زاویهای 𝜔 میکند‪ .‬در کدامیک از حاالت زیر‬ ‫حفظ تعادل شخص آسانتر است؟‬ ‫الف) شخص ثابت بایستد‪.‬‬ ‫ب) شخص با سرعت ثابت در مسیری دایرهای در جهت چرخش چرخ و فلک حرکت کند‪.‬‬ ‫ج) شخص با سرعت ثابت در مسیری دایرهای خالف جهت چرخش چرخ و فلک حرکت کند‪.‬‬

‫حل‪:‬‬

‫(الف)‬

‫(ب)‬

‫(ج)‬

‫𝑙𝑒𝑟𝐴 ‪⃗ 𝑟𝑒𝑙 +‬‬ ‫𝜔 ‪𝐴𝑃 = 𝐴𝑂 + 𝜔̇⃗ × 𝑟 +‬‬ ‫𝜔( × ⃗‬ ‫𝜔‪⃗ × 𝑟 ) + 2‬‬ ‫𝑉× ⃗‬

‫دستگاه مختصات واسطه در مرکز چرخ و فلک قرار داده شده است‪:‬‬ ‫‪𝐴𝑂 = 0‬‬ ‫𝑃𝑂 ⊥ 𝛼𝑟 = 𝑟 × ⃗̇𝜔‬ ‫𝜔‬ ‫𝜔( × ⃗‬ ‫𝑃𝑂 ∥ ‪⃗ × 𝑟) = 𝑟𝜔2‬‬ ‫𝑃𝑂 ∥ 𝑙𝑒𝑟𝑉𝜔‪⃗ 𝑟𝑒𝑙 = 2‬‬ ‫𝜔‪2‬‬ ‫𝑉× ⃗‬ ‫‪ → 𝐴𝑟𝑒𝑙 = 0‬ثابت = 𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉‬

‫در هر سه حالت شتاب مماسی 𝛼𝑟 وجود دارد‪.‬‬ ‫در حالت (الف) تنها شتاب جانب مرکز ‪ 𝑟𝜔2‬وجود دارد‪.‬‬ ‫در حالت (ب) شتاب کریولیس 𝑙𝑒𝑟𝑉𝜔‪ 2‬نیز به شتاب جانب مرکز ‪ 𝑟𝜔2‬اضافه میشود‪.‬‬ ‫اما در حالت (ج) میتوان سرعت نسبی را به گونهای انتخاب کرد که شتاب جانب مرکز با شتاب کریولیس خنثی شود‪ .‬پس در‬ ‫حالت (ج) احتمال آن که شخص بتواند تعادل خود را بهتر حفظ نماید بیشتر است‪.‬‬

‫‪63‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫سرعت زاویهای دیسک ثابت و سرعت حرکت لغزنده در شیار ثابت است‪ .‬شتاب لغزنده ‪ A‬را محاسبه کنید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫دستگاه واسطه در ‪ O‬به دیسک متصل میشود‬

‫𝑙𝑒𝑟𝐴 ‪⃗ 𝑟𝑒𝑙 +‬‬ ‫𝜔 ‪𝐴𝐴 = 𝐴𝑂 + 𝜔̇⃗ × 𝑟 +‬‬ ‫𝜔( × ⃗‬ ‫𝜔‪⃗ × 𝑟 ) + 2‬‬ ‫𝑉× ⃗‬

‫‪ → 𝜔̇ = 0‬ثابت = 𝜔‬ ‫‪𝐴𝑂 = 0‬‬ ‫‪ → 𝐴𝑟𝑒𝑙 = 0‬ثابت = 𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉‬ ‫𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝜔 = 𝐴𝐴‬ ‫𝜔( × ⃗‬ ‫𝜔‪⃗ × 𝑟 ) + 2‬‬ ‫𝑉× ⃗‬ ‫̇𝑥 = 𝑙𝑒𝑟 ⃗‬ ‫𝑉‬ ‫𝑥=𝑟‬ ‫𝑗̇𝜔𝑥‪𝐴𝐴 = −𝑥𝜔2 𝑖 + 2‬‬

‫حاالت مختلف شتاب کریولیس برای مکانیزم زیر‬

‫‪64‬‬

‫حالت کلی حرکت نسبی دو جسم نسبت به هم در شکل زیر نشان داده شده است‪:‬‬ ‫‪2‬‬

‫𝑃‪𝐴𝑃3 = 𝐴𝑃2 + 𝐴𝑃3/‬‬

‫‪+ 𝐴𝑡𝑃2 + 𝐴𝑛𝑃3/𝑃2 + 𝐴𝑡𝑃3/𝑃2 + 2𝑉𝑃3/𝑃2 𝜔2‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃2‬‬

‫=‬

‫‪𝐴𝑡𝑃3‬‬

‫‪+‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃3‬‬

‫مولفه شتاب کریولیس ) ‪ (2𝑉𝑃3/𝑃 𝜔2‬بخشی از شتاب نقطه ‪𝑃3‬‬

‫نسبت به ‪ 𝑃2‬است‪.‬‬

‫‪2‬‬

‫‪𝑉𝑃22‬‬ ‫=‬ ‫𝑂 ‪∥ 𝑃2‬‬ ‫‪𝑂𝑃2‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃2‬‬

‫‪𝐴𝑡𝑃2 = 𝑂𝑃2 × 𝛼2‬‬

‫𝐶 ‪∥ 𝑃2‬‬

‫‪𝑉𝑃23/𝑃2‬‬ ‫𝑅‬

‫=‬

‫‪𝐴𝑛𝑃3/𝑃2‬‬

‫‪𝐴𝑡𝑃3/𝑃2 ⊥ 𝐴𝑛𝑃3/𝑃2‬‬

‫‪2𝑉𝑃3/𝑃2 𝜔2 ⊥ 𝑉𝑃3/𝑃2‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در مکانیزم برگشت سریع زیر عضو شماره ‪ 2‬محرک است که سرعت زاویهای آن معلوم و ثابت است‪ .‬سرعت و شتاب زاویهای‬ ‫ثابت = 𝑚𝑝𝑟 ‪𝜔2 = 9/5‬‬

‫عضو ‪ 4‬را بیابید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫‪9/5‬‬ ‫𝑠‪) = 0/995 𝑟𝑎𝑑/‬‬ ‫‪60‬‬ ‫𝑠‪𝑉𝑃2 = (𝑂2 𝑃2 )𝜔2 = 0/151 𝑚/‬‬ ‫( 𝜋‪𝜔 2 = 2‬‬

‫از روی دیاگرام سرعت‪:‬‬

‫𝑠‪𝑉𝑃4 = 0/0742 𝑚/‬‬ ‫𝑠‪𝑉𝑃2/𝑃4 = 0/131 𝑚/‬‬ ‫‪𝑉𝑃4‬‬ ‫‪0/0742‬‬ ‫=‬ ‫𝑤𝑐𝑐 𝑠‪= 0/144 𝑟𝑎𝑑/‬‬ ‫‪𝑂4 𝑃4‬‬ ‫‪0/514‬‬

‫حال باید شتاب ‪ 𝑃4‬محاسبه شود‪:‬‬ ‫‪65‬‬

‫= ‪𝜔4‬‬

‫‪𝐴𝑃4 = 𝐴𝑛𝑃2 + 𝐴𝑡𝑃2 + 𝐴𝑛𝑃4/𝑃2 + 𝐴𝑡𝑃4/𝑃2 + 2𝑉𝑃4/𝑃2 𝜔2‬‬

‫چون مسیر ‪ 𝑃4‬بر روی ‪ 𝑃2‬مشخص نیست شعاع انحنای مسیری که ‪ 𝑃4‬بر روی ‪ 𝑃2‬طی میکند نیز نامعلوم است در حالی که‬ ‫حرکت ‪ 𝑃2‬نسبت به ‪ 𝑃4‬یک خط مستقیم و در راستای میله ‪ 4‬است‪:‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪−‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ −‬‬ ‫𝑛𝐴 ‪+ 𝐴𝑡 = 𝐴𝑛 + 𝐴𝑡 +‬‬ ‫𝑡𝐴 ‪+‬‬ ‫𝑉‪+ 2‬‬ ‫‪𝑃2‬‬ ‫‪𝑃2 /𝑃4‬‬ ‫‪𝑃4‬‬ ‫‪𝑃4‬‬ ‫‪𝑃2 /𝑃4‬‬ ‫‪𝑃2 /𝑃4 𝜔4‬‬

‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪−‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪−‬‬ ‫𝑉‪= 𝐴𝑛 + 2‬‬ ‫‪+‬‬ ‫𝑡 ‪𝑡 +‬‬ ‫‪𝐴𝑃4 𝐴𝑃2/𝑃4‬‬ ‫‪𝑃4‬‬ ‫‪𝑃2 /𝑃4 𝜔4‬‬

‫‪‬‬

‫‪0/1512‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪= 0/15 𝑚/𝑠 2 ∥ 𝑃2 𝑂2‬‬ ‫‪𝑂2 𝑃2‬‬ ‫‪0/152‬‬ ‫‪𝑉𝑃22‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃2‬‬ ‫‪𝐴𝑛𝑃2‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃2‬‬

‫‪𝛼2 = 0 → 𝐴𝑡𝑃2 = 0‬‬ ‫‪𝑉𝑃24‬‬ ‫‪0/07422‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪= 0/0107 𝑚/𝑠 2 ∥ 𝑃4 𝑂4‬‬ ‫‪𝑂4 𝑃4‬‬ ‫‪0/514‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃4‬‬

‫‪𝐴𝑡𝑃4 = (𝑂4 𝑃4 )𝛼4‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪=0‬‬

‫) ‪(𝑉𝑃2/𝑃4‬‬ ‫∞‬

‫‪2‬‬

‫=‬

‫) ‪(𝑉𝑃2/𝑃4‬‬ ‫𝑅‬

‫=‬

‫‪𝐴𝑛𝑃2/𝑃4‬‬

‫‪2𝑉𝑃2/𝑃4 𝜔2 = 2(0/131) × 0/144 = 0/0377 𝑚/𝑠 2 ⊥ 𝑉𝑃2/𝑃4‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝑃2/𝑃4 (⊥ 𝑉𝑃2/𝑃4 ) ∥ 2𝑉𝑃2/𝑃4 𝜔2‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝑃4 ⊥ 𝑂4 𝑃4‬‬

‫‪‬‬ ‫‪−‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪−‬‬ ‫‪𝐴𝑛𝑃2 = 𝐴𝑛𝑃4 + 2𝑉𝑃2/𝑃4 𝜔4 + 𝐴𝑡𝑃4 + 𝐴𝑡𝑃2/𝑃4‬‬

‫‪‬‬

‫از دیاگرام شتاب داریم‪:‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝑃4 = 0/0921 𝑚/𝑠 2‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝑃4‬‬ ‫‪0/0921‬‬ ‫= ‪𝛼4‬‬ ‫=‬ ‫‪= 0/179 𝑟𝑎𝑑/𝑠 2‬‬ ‫‪𝑂4 𝑃4‬‬ ‫‪0/514‬‬

‫‪66‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫سرعت زاویهای و شتاب زاویهای عضو ‪ 2‬معلوم هستند‪ .‬شتاب زاویهای عضو ‪ 4‬را محاسبه کنید‪.‬‬ ‫‪ C‬مرکز انحنای منحنی خارجی بادامک میباشد‪.‬‬ ‫𝑠‪𝜔2 = 5 𝑟𝑎𝑑/‬‬ ‫‪𝛼2 = 2/5 𝑟𝑎𝑑/𝑠 2‬‬

‫حل‪:‬‬

‫𝑠‪𝑉𝑃2 = (𝑂2 𝑃2 )𝜔2 = 0/0833 × 5 = 0/417 𝑚/‬‬ ‫‪𝑉𝑃2 ⊥ 𝑂2 𝑃2‬‬

‫‪⊥ 𝑂4 𝑃4‬‬

‫𝑠‪𝑉𝑃4 = 0/213 𝑚/‬‬ ‫𝑠‪𝑉𝑃4/𝑃2 = 0/533 𝑚/‬‬

‫چون نقطه تماس غلتک با بادامک سرعت صفر ندارد (سرعت نقطه تماس = ‪ )𝑂2 𝐷 × 𝜔2‬پس این سرعت عمود بر 𝐷 ‪𝑃2‬‬ ‫𝐴‪𝑉𝑃2 = 𝑉𝐴 + 𝑉𝑃2/‬‬

‫نیست بلکه عمود است بر ‪)𝑂2 𝑃2‬‬

‫‪𝑉𝑃4‬‬ ‫‪0/213‬‬ ‫=‬ ‫𝑤𝑐 𝑠‪= 1/12 𝑟𝑎𝑑/‬‬ ‫‪𝑂4 𝑃4 0/191‬‬

‫حال باید شتاب ‪ 𝑃4‬محاسبه شود‪:‬‬

‫= ‪𝜔4‬‬

‫‪‬‬ ‫‪−‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪−  ‬‬ ‫𝑛𝐴 ‪+ 𝐴𝑡 = 𝐴𝑛 + 𝐴𝑡 +‬‬ ‫𝑡𝐴 ‪+‬‬ ‫𝑉‪+ 2‬‬ ‫‪𝑃4‬‬ ‫‪𝑃2‬‬ ‫‪𝑃2‬‬ ‫‪𝑃4 /𝑃2‬‬ ‫‪𝑃4 /𝑃2‬‬ ‫‪𝑃4 /𝑃2 𝜔2‬‬ ‫‪67‬‬

‫‪‬‬ ‫‪𝐴𝑛𝑃4‬‬

‫‪0/2132‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪= 0/238 𝑚/𝑠 2 ∥ 𝑃4 𝑂4‬‬ ‫‪𝑂4 𝑃4‬‬ ‫‪0/191‬‬ ‫‪𝑉𝑃24‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃4‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃2 = (𝑂2 𝑃2 )𝜔22 = 0/0833(5)2 = 2/08 𝑚/𝑠 2 ∥ 𝑃2 𝑂2‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝑃2 = (𝑂2 𝑃2 )𝛼2 = 0/0833(2/5) = 0/208 𝑚/𝑠 2 ⊥ 𝐴𝑛𝑃2‬‬ ‫‪𝑉𝑃24/𝑃2‬‬

‫‪0/5332‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫𝐶 ‪= 2/06 𝑚/𝑠 2 ∥ 𝑃4‬‬ ‫‪𝐶𝑃2‬‬ ‫‪0/119 + 0/019‬‬

‫‪𝐴𝑛𝑃4/𝑃2‬‬

‫‪2𝑉𝑃4/𝑃2 𝜔2 = 2(0/533)5 = 5/33 𝑚/𝑠 2 ∥ 𝐶𝑃4‬‬

‫‪𝐴𝑡𝑃4 ⊥ 𝐴𝑛𝑃4‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝑃4/𝑃2 ⊥ 𝐴𝑛𝑃4/𝑃2‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪−‬‬ ‫‪−  ‬‬ ‫‪𝐴𝑛𝑃4 + 𝐴𝑡𝑃4 = 𝐴𝑛𝑃2 + 𝐴𝑡𝑃2 + 𝐴𝑛𝑃4/𝑃2 + 2𝑉𝑃4/𝑃2 𝜔2 + 𝐴𝑡𝑃4/𝑃2‬‬

‫‪‬‬

‫مقادیر ‪ 𝐴𝑡𝑃4‬و ‪ 𝐴𝑡𝑃4/𝑃2‬مجهول هستند‪.‬‬

‫‪ 𝐴𝑡𝑃4‬و ‪ 𝐴𝑡𝑃4/𝑃2‬توجه به دیاگرام شتاب قابل محاسبه هستند‪.‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝑃4 = 1/97 𝑚/𝑠 2 ⊥ 𝑃4 𝑂4‬‬ ‫‪𝐴𝑡𝑃4‬‬ ‫‪1/97‬‬ ‫= ‪𝛼4‬‬ ‫=‬ ‫𝑤𝑐 ‪= 10/3 𝑟𝑎𝑑/𝑠 2‬‬ ‫‪𝑂4 𝑃4 0/191‬‬

‫‪68‬‬

‫چرخدندهها‬ ‫تماس غلتشی‬

‫(ب)‬

‫(الف)‬ ‫در شکل الف دو استوانه در خالف جهت یکدیگر حرکت میکنند‪.‬‬

‫‪𝜔2 𝑅3‬‬ ‫=‬ ‫‪𝜔3 𝑅2‬‬

‫→ ‪𝑉𝑃2 = 𝑉𝑃3 → 𝑅2 𝜔2 = 𝑅3 𝜔3‬‬

‫در شکل ب دو استوانه به صورت هم جهت حرکت میکنند‪.‬‬ ‫در دو شکل باال قدرت قابل انتقال توسط اعضای غلتشی محدود به اصطکاک بین دو سطح در تماس است‪.‬‬ ‫اگر بار بیشتر از حد مجاز باشد‪ ،‬لغزش اتفاق میافتد و برای اطمینان از ایجاد حرکت و جلوگیری از لغزش روی سطوح‬ ‫دندانه تعبیه میشود که به این مکانیزم چرخدنده گفته میشود‪.‬‬

‫کاربرد‪:‬‬ ‫از چرخدنده در موارد زیر استفاده میشود‪:‬‬ ‫‪ ‬انتقال حرکت دورانی یک شفت به شفت دورانی دیگر‬ ‫‪ ‬انتقال حرکت دورانی یک شفت به عضوی که دارای حرکت انتقالی است‬

‫𝑃 نقطه تقاطع قائم مشترک )𝑁 ‪ (𝑁 −‬با خط المرکزین دو دایره ) ‪ (𝑂2 𝑂3‬است‪.‬‬ ‫‪69‬‬

‫دایره گذرنده از نقطه ‪ P‬دایره گام نامیده میشود‪.‬‬ ‫پینیون )‪ (Pinion‬کوچکترین چرخدنده از دو چرخدنده درگیر است‪.‬‬ ‫چرخدنده )‪ (Gear‬بزرگترین چرخدنده از دو چرخدنده درگیر است‪.‬‬

‫‪𝜔2 𝐷3 𝑁3‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪𝜔3 𝐷2 𝑁2‬‬

‫‪ 𝐷2‬و ‪ 𝐷3‬قطرهای دو چرخدنده‬ ‫‪ 𝑁2‬و ‪ 𝑁3‬تعداد دندانههای دو چرخدنده‬

‫نکته‪ :‬نسبت سرعت زاویهای یک جفت چرخدنده برابر است با عکس نسبت قطرهای دو چرخدنده یا عکس نسبت‬ ‫دندانههای دو چرخدنده‬

‫انواع چرخدنده‬

‫چرخدنده ساده‬

‫چرخدنده مارپیچ موازی‬

‫چرخدنده مارپیچ متقاطع‬ ‫چرخدنده حلزونی‬

‫چرخدنده مخروطی‬

‫چرخدنده هیپوئید‬ ‫‪70‬‬

‫‪ ‬در چرخدنده معمولی ساده نیرو به سطح دنده و در تمام عرض آن وارد میشود‬ ‫‪ ‬در چرخدندههای مارپیچی‪ ،‬نیرو به تدریج به عرض دندانه وارد میشود و این چرخدندهها به مراتب آرامتر و‬ ‫نرمتر کار میکنند‬ ‫‪ ‬چرخدندههای حلزونی برای تامین نسبت سرعت زاویهای باال بین دو شفت غیرموازی (معموالً عمود بر هم)‬ ‫به کار میروند‪ .‬به دلیل تماس خطی این مجموعه چرخدنده قادر است نیروی زیادی را منتقل کند‪.‬‬

‫𝑔𝐷‬ ‫𝑔𝑁 𝑤𝜔‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫𝑤𝐷 𝑤𝑁 𝑔𝜔‬

‫‪ ‬چرخدندههای مخروطی برای انتقال قدرت بین دو شفت دارای محورهای متقاطع به کار میروند‬

‫رشته چرخدندهها‬ ‫یک رشته چرخدنده ترکیبی است از دو یا چند چرخدنده درگیر که حرکت را از شفتی به شفت دیگر منتقل میکند‪.‬‬ ‫‪ ‬در رشته چرخدنده معمولی‪ ،‬محور چرخدندهها نسبت به بدنه ثابت است‪.‬‬ ‫‪ ‬رشته چرخدنده معمولی به دو دسته ساده و مرکب تقسیم میشود‪:‬‬ ‫‪ ‬در رشته چرخدنده ساده‪ ،‬هر شفت دارای یک چرخدنده است (شکل الف)‪.‬‬

‫‪ ‬رشته چرخدنده مرکب‪ ،‬از جفت چرخدندههای مرکب تشکیل شده است که این جفتها دارای محور‬ ‫مشترک هستند (شکل ب)‪.‬‬

‫رشته چرخدنده ساده‬

‫(شکل الف)‬ ‫𝐸𝑁 𝐷𝜔‬ ‫=‬ ‫𝐷𝑁 𝐸𝜔‬

‫𝐶𝑁 𝐵𝜔‬ ‫=‬ ‫𝐵𝑁 𝐶𝜔‬

‫𝐷𝑁 𝐶𝜔‬ ‫=‬ ‫𝐶𝑁 𝐷𝜔‬

‫سرعت زاویه ای اولین چرخدنده‬ ‫سرعت زاویه ای آخرین چرخدنده‬

‫𝐵𝑁 𝐴𝜔‬ ‫=‬ ‫𝐴𝑁 𝐵𝜔‬

‫= 𝑅𝑉 = نسبت سرعت یک رشته چرخدنده ساده‬ ‫𝐷𝜔 𝐶𝜔 𝐵𝜔 𝐴𝜔 𝐴𝜔‬ ‫=‬ ‫×‬ ‫×‬ ‫×‬ ‫𝐸𝜔 𝐷𝜔 𝐶𝜔 𝐵𝜔 𝐸𝜔‬

‫= 𝑅𝑉‬

‫𝐸𝑁 𝐸𝑁 𝐷𝑁 𝐶𝑁 𝐵𝑁‬ ‫×‬ ‫×‬ ‫×‬ ‫=‬ ‫𝐴𝑁 𝐷𝑁 𝐶𝑁 𝐵𝑁 𝐴𝑁‬

‫= 𝑅𝑉‬

‫در صورتی که جهت چرخش اولین و آخرین چرخدنده یکی باشد‬

‫‪𝑉𝑅 > 0‬‬

‫در صورتی که جهت چرخش اولین و آخرین چرخدنده مخالف هم باشد‬

‫‪𝑉𝑅 < 0‬‬

‫‪71‬‬

‫قرارداد‪ :‬از عالمت مثبت برای چرخش پادساعتگرد و از عالمت منفی برای چرخش ساعتگرد استفاده میشود‪.‬‬

‫نکته‪ :‬رابطه باال بیانگر آن است که نسبت سرعت در یک رشته چرخدنده تنها به تعداد دندانههای چرخدندههای اول و‬ ‫آخر بستگی دارد‪ .‬به چرخدندههای میانی‪ ،‬چرخدنده هرزگرد گفته میشود‪.‬‬ ‫‪ ‬از چرخدنده هرزگرد برای تغییر جهت چرخش استفاده میشود‪.‬‬

‫رشته چرخدنده مرکب‬

‫(شکل ب)‬ ‫در رشته چرخدنده مرکب نسبت سرعت به صورت زیر تعریف میشود‪:‬‬ ‫حاصلضرب تعداد دندانه چرخهای متحرک‬ ‫حاصلضرب تعداد دندانه چرخهای محرک‬

‫= 𝑅𝑉‬

‫)‪(−50) × 40 × (−36‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪=−‬‬ ‫‪30 × (−20) × 18‬‬ ‫‪3‬‬

‫= 𝑅𝑉‬

‫‪ ‬مزیت رشته چرخدنده مرکب در مقایسه با رشته چرخدنده ساده این است که میتوان ضمن استفاده از‬ ‫چرخدندههای کوچک تقلیل سرعت قابل توجهی از اولین چرخدنده به آخرین چرخدنده به دست میآید‪.‬‬ ‫‪ ‬برای تقلیل سرعت زیاد در رشته چرخدنده ساده‪ ،‬آخرین چرخدنده باید خیلی بزرگ باشد‪.‬‬

‫اولین𝐷‬ ‫آخرین𝐷‬

‫‪ ‬معموالً در تقلیل سرعتهای بیشتر از هفت به یک از رشته چرخدنده مرکب استفاده میشود‪.‬‬

‫جعبه دنده خودرو‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫در وضعیت نشان داده شده‪ ،‬موتور در حالت خالص است‪.‬‬ ‫چرخدنده ‪ A‬توسط موتور به گردش در میآید‪.‬‬ ‫چرخدندههای ‪ F ،E ،D‬و ‪ G‬با هم گردش میکنند‪.‬‬ ‫چرخدنده ‪ H‬هرزگرد است‬ ‫چرخدندههای ‪ B‬و ‪ C‬میتوانند به صورت محوری جابجا شوند‬ ‫‪72‬‬

‫=‬

‫آخرین𝜔‬ ‫اولین𝜔‬

‫حالت دوم‬

‫حالت اول‬

‫‪ ‬در اولین حالت (سرعت پایین) چرخدنده ‪ C‬به سمت چپ جابجا شده و با ‪ F‬درگیر میشود‪:‬‬ ‫‪𝜔𝐴 (−31) × 27‬‬ ‫= 𝑅𝑉‬ ‫=‬ ‫‪= 3/32‬‬ ‫)‪𝜔𝐶 14 × (−18‬‬ ‫‪ ‬در دومین حالت (سرعت متوسط) چرخدنده ‪ B‬به راست منتقل شده و با ‪ E‬درگیر میشود‪:‬‬ ‫‪𝜔𝐴 (−31) × 20‬‬ ‫= 𝑅𝑉‬ ‫=‬ ‫‪= 1/77‬‬ ‫)‪𝜔𝐵 14 × (−25‬‬

‫حالت سوم‬

‫حالت چهارم‬

‫‪73‬‬

‫‪ ‬در سومین حالت (سرعت زیاد) چرخدنده ‪ B‬به چپ جابجا میشود تا دندههای کالچ با دندههای چرخدنده ‪ A‬درگیر‬ ‫شوند‪ .‬در این وضعیت حرکت دورانی مستقیماً از موتور به چرخها منتقل میشود‪:‬‬ ‫‪𝑉𝑅 = 1‬‬

‫‪ ‬در حالت دنده عقب‪ ،‬چرخدنده ‪ C‬به سمت راست میرود تا با ‪ H‬درگیر شود (‪ H‬برای ‪ G‬متحرک و برای ‪ C‬محرک‬ ‫است)‪:‬‬ ‫)‪(−31) × 14 × (−27‬‬ ‫= 𝑅𝑉‬ ‫‪= −4/27‬‬ ‫‪14 × (−14) × 14‬‬

‫رشته چرخدندههای خورشیدی یا اپی سیکلیک‬ ‫‪ ‬در این رشته‪ ،‬محور یک یا چند چرخدنده نسبت به بدنه متحرک میباشد‪.‬‬ ‫‪ ‬به چرخدنده وسط‪ ،‬چرخدنده خورشیدی گفته میشود‪.‬‬ ‫‪ ‬به چرخدندههایی که محور متحرک دارند‪ ،‬چرخدنده سیارهای گفته میشود‪.‬‬

‫(شکل ب)‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫(شکل الف)‬ ‫در شکل (الف) بازو در مفصل ‪ O‬به بدنه لوال شده است و چرخدنده ‪ A‬طوری به بازو وصل شده است که نمیتواند‬ ‫نسبت به آن دوران نماید‪.‬‬ ‫هرگاه یک فلش رسم شده بر روی جسم‪ ،‬تماماً ‪ 360‬درجه دوران کند‪ ،‬بدین معنی است که آن جسم یک دور زده‬ ‫است (مثل فلش روی چرخدنده ‪ A‬در شکل الف)‪.‬‬ ‫با یک دور دوران پادساعتگرد بازو حول ‪ ،O‬چرخدنده ‪ A‬نیز ‪ 360‬درجه در جهت پادساعتگرد گردش میکند پس‬ ‫یک دور زده است‪.‬‬ ‫در شکل (ب) قطر چرخدنده ‪ B‬دو برابر چرخدنده ‪ A‬است‪ B .‬ثابت بوده و ‪ A‬به بازو لوال شده است‪.‬‬ ‫𝐴𝑅‪𝑅𝐵 = 2‬‬ ‫با یک دور دوران پادساعتگرد بازو حول ‪ ،O‬چرخدنده ‪ A‬سه دور پادساعتگرد خواهد زد‪ .‬زیرا اگر ‪ A‬به بازو ثابت شود‬ ‫و ‪ A‬و ‪ B‬دندانه نداشته باشند و بتوانند روی هم بلغزند‪ ،‬مثل حالت قبل‪ A ،‬یک دور پادساعتگرد خواهد زد‪ .‬اما چون‬ ‫‪ A‬روی ‪ B‬میغلتد‪ ،‬محیط ‪ A‬دو بار هم روی محیط ‪ B‬میتواند باز شود پس ‪ A‬در مجموع ‪ 3‬دور پادساعتگرد خواهد‬ ‫زد (طبق اصل برهمنهی)‪ .‬یا‪:‬‬ ‫𝑚𝑟𝑎𝜔 𝐴𝑅‪𝑉𝑐 = (𝑅𝐵 + 𝑅𝐴 )𝜔𝑎𝑟𝑚 = 3‬‬ ‫چون نقطه تماس دو چرخدنده مرکز آنی دوران ‪ A‬است‪:‬‬ ‫‪74‬‬

‫𝐴𝜔 𝐴𝑅 = 𝑐𝑉‬

‫𝑚𝑟𝑎𝜔‪→ 𝜔𝐴 = 3‬‬ ‫از اصل برهمنهی و به کمک جدول زیر میتوان سرعت زاویهای سایر اعضا را محاسبه نمود‪.‬‬ ‫‪ .1‬تمامی اعضای تشکیل دهنده مجموعه را در سطر باالیی جدول قرار میدهیم‪.‬‬ ‫‪ .2‬ابتدا فرض می کنیم مجموعه قفل بوده (تمام اعضا به بازو جوش شده باشند) و بازو را یک دور کامل پادساعتگرد‬ ‫میچرخانیم‪.‬‬ ‫‪ .3‬حال فرض میکنیم بازو قفل نبوده و با ثابت نگه داشتن بازو ‪ B‬را یک دور در جهت منفی میچرخانیم تا درمجموع‬ ‫دوران کلی ‪ B‬صفر شود زیرا ‪ B‬ثابت است‪.‬‬ ‫چرخدنده ‪ B‬چرخدنده ‪ A‬بازو اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬ ‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬ ‫𝐵𝑁‬ ‫‪= +2‬‬ ‫𝐴𝑁‬

‫‪−1‬‬

‫‪+3‬‬

‫‪0‬‬

‫‪ +1‬مجموعه قفل و بازو یک دور مثبت‬ ‫‪+‬‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ B‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در رشته چرخدنده خورشیدی نشان داده شده در شکل‪ ،‬چرخدنده ‪ A‬به شفت محرک ثابت شده است و ‪ C‬یک حلقه‬ ‫دندانهدار داخلی است که ثابت است‪ .‬بازو به شفت متحرک مستقیماً متصل است‪ .‬نسبت دور چرخدندههای ‪ A‬و ‪ B‬را بیابید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫چرخدنده ‪ C‬چرخدنده ‪B‬‬ ‫‪+1‬‬ ‫‪−1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪105‬‬ ‫‪45‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪−1‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪−‬‬

‫چرخدنده ‪A‬‬

‫بازو اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬

‫‪+1‬‬

‫‪ +1‬مجموعه قفل و بازو یک دور مثبت‬

‫‪105 −45‬‬ ‫×‬ ‫‪= +7‬‬ ‫‪45‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪+8‬‬

‫‪−‬‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ C‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬ ‫‪𝜔𝐴 +8‬‬ ‫=‬ ‫‪= −6‬‬ ‫‪𝜔𝐵 − 4‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪75‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در رشته چرخدنده خورشیدی نشان داده شده در شکل‪ ،‬چرخدنده ‪ C‬به شفت محرک متصل شده است و چرخدنده ‪ A‬ثابت‬ ‫است‪ .‬بازو به شفت متحرک مستقیماً متصل است‪ .‬نسبت دور چرخدندههای ‪ C‬و ‪ B‬را بیابید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫چرخدنده ‪ C‬چرخدنده ‪ B‬چرخدنده ‪ A‬بازو اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬ ‫‪+1‬‬

‫‪15 45‬‬ ‫×‬ ‫‪45 105‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪7‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬ ‫‪+‬‬

‫‪15‬‬ ‫‪45‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ +1‬مجموعه قفل و بازو یک دور مثبت‬

‫‪+1‬‬

‫‪+‬‬

‫‪−1‬‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ A‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪+1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬ ‫‪8‬‬

‫‪𝜔𝐶 + 7 6‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪𝜔𝐵 + 4 7‬‬ ‫‪3‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در رشته چرخدنده خورشیدی نشان داده شده در شکل‪،‬‬ ‫چرخدنده ‪ A‬محرک و چرخدندههای ‪ B‬و ‪ D‬مرکب هستند‬ ‫یعنی به یکدیگر متصل شدهاند‪ .‬چرخدندههای ‪ C‬و ‪E‬‬ ‫چرخدندههای داخلی بوده و ‪ C‬ثابت است‪ .‬نسبت سرعتهای‬ ‫بازو و چرخدندههای ‪ D ،B‬و ‪ E‬را محاسبه کنید‪.‬‬

‫‪76‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫چرخدنده ‪ E‬چرخدنده ‪ D‬چرخدنده ‪ C‬چرخدنده ‪ B‬چرخدنده ‪ A‬بازو اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬ ‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪140‬‬ ‫‪140 40‬‬ ‫‪−‬‬ ‫×‬ ‫‪60‬‬ ‫‪60 120‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪9‬‬

‫‪+‬‬

‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪−‬‬

‫‪−‬‬

‫‪−1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪ +1‬مجموعه قفل و بازو یک دور مثبت‬

‫‪0 + 140 × 60 − 140‬‬ ‫‪60 20‬‬ ‫‪60‬‬

‫‪0‬‬

‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪+8‬‬

‫‪−‬‬

‫بازو ثابت و ‪ C‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬ ‫‪𝜔𝑎𝑟𝑚 1‬‬ ‫=‬ ‫𝐴𝜔‬ ‫‪8‬‬ ‫‪𝜔𝐵 𝜔𝐷 − 4⁄3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪=−‬‬ ‫𝐴𝜔 𝐴𝜔‬ ‫‪8‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪𝜔𝐸 + ⁄9‬‬ ‫‪1‬‬ ‫=‬ ‫‪=+‬‬ ‫𝐴𝜔‬ ‫‪8‬‬ ‫‪36‬‬

‫مجموعههای اپی سیکلیک یا خورشیدی با دو ورودی‬ ‫بنا بر قانون جمع آثار )‪ ،(Superposition‬تعداد دور شفت خروجی برابر است با تعداد دور خروجی به ازای دور ورودی ‪ 1‬به‬ ‫اضافه تعداد دور خروجی به ازای دور ورودی ‪2‬‬ ‫𝑜𝑛‬ ‫) (‬ ‫‪𝑛2‬‬ ‫⏟‬

‫× ‪+ 𝑛2‬‬

‫𝑜𝑛‬ ‫) (‬ ‫‪𝑛1‬‬ ‫⏟‬

‫ورودی ‪ 1‬ثابت نگاه داشته شده‬

‫ورودی ‪ 2‬ثابت نگاه داشته شده‬

‫𝐼𝐼‬

‫𝐼‬

‫× ‪𝑛𝑜 = 𝑛1‬‬

‫𝑜𝑛 تعداد دورهای خروجی‬ ‫‪ 𝑛1‬تعداد دورهای ورودی ‪1‬‬ ‫‪ 𝑛2‬تعداد دورهای ورودی ‪2‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل نشان داده شده‪ 𝑛1 = +120 𝑟𝑝𝑚 ،‬و 𝑚𝑝𝑟 ‪ 𝑛2 = −360‬است‪ .‬سرعت و جهت گردش شفت خروجی را بیابید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫برای قسمت ‪ I‬جدول زیر را تشکیل میدهیم‪ .‬با ثابت نگه‬ ‫داشتن شفت ورودی ‪ 2‬چرخدندههای ‪ B‬و ‪ C‬ثابت خواهند‬ ‫بود و سایر اجزای مجموعه همانند یک رشته چرخدنده‬ ‫خورشیدی که در آن بازو محرک بوده و چرخدنده ‪ C‬عضو‬ ‫ثابت آن است عمل مینماید‪ .‬با توجه به جدول‪:‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪+3‬‬ ‫𝑜𝑛‬ ‫𝐹𝑛‬ ‫‪5‬‬ ‫=) (‬ ‫=‬ ‫‪=+‬‬ ‫‪𝑛1‬‬ ‫𝑚𝑟𝑎𝑛‬ ‫‪+1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫⏟‬ ‫ورودی ‪ 2‬ثابت نگاه داشته شده‬

‫‪77‬‬

‫چرخدنده ‪ F‬چرخدنده ‪ D‬و ‪E‬چرخدنده ‪ C‬بازو اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬ ‫‪+1‬‬

‫‪48 36‬‬ ‫×‬ ‫‪24 108‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪+‬‬

‫‪+1‬‬ ‫‪+‬‬

‫‪48‬‬ ‫‪24‬‬

‫‪+‬‬

‫‪+3‬‬

‫‪ +1‬مجموعه قفل و بازو یک دور مثبت‬

‫‪+1‬‬ ‫‪−1‬‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ C‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪0‬‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬

‫با ثابت نگه داشتن ورودی ‪ ،1‬سایر اجزای مجموعه مانند یک رشته چرخدنده معمولی عمل مینمایند‪ .‬لذا نیازی به جدول‬ ‫نیست‪:‬‬ ‫𝑜𝑛‬ ‫𝐹𝑛‬ ‫‪20 −48 36‬‬ ‫‪5‬‬ ‫) (‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫×‬ ‫×‬ ‫‪=+‬‬ ‫‪𝑛𝐴 −32‬‬ ‫‪24 108‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪⏟𝑛2‬‬ ‫ورودی ‪ 1‬ثابت نگاه داشته شده‬

‫چون چرخدندههای ‪ F‬و ‪ A‬هر دو در یک جهت میچرخند‪ ،‬عالمت مثبت است‪:‬‬ ‫𝑜𝑛‬ ‫‪5‬‬ ‫‪5‬‬ ‫× ‪+ 𝑛2‬‬ ‫) (‬ ‫‪= + 𝑛1 + 𝑛2‬‬ ‫‪𝑛2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪12‬‬ ‫⏟‬

‫𝑜𝑛‬ ‫) (‬ ‫‪𝑛1‬‬ ‫⏟‬

‫ورودی ‪ 1‬ثابت نگاه داشته شده‬

‫ورودی ‪ 2‬ثابت نگاه داشته شده‬

‫𝐼𝐼‬

‫𝐼‬

‫× ‪𝑛𝑜 = 𝑛1‬‬

‫‪5‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪𝑛𝑜 = + (+120) + (−360) = +200 − 150 = +50‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪12‬‬

‫رشته چرخدندههای مخروطی اپی سیکلیک‬ ‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل نشان داده شده‪ ،‬چرخدنده ‪ A‬محرک و چرخدنده ‪ E‬متحرک است‪ .‬چرخدنده ‪ C‬ثابت بوده و چرخدندههای ‪ B‬و ‪D‬‬

‫مرکب میباشند که بر روی بازو آزادانه گردش مینمایند‪ .‬تعداد دورهای چرخدندههای ‪ A‬و ‪ E‬را محاسبه نمایید‪.‬‬

‫‪78‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫چرخدنده ‪ E‬چرخدنده ‪ D‬چرخدنده ‪ C‬چرخدنده ‪ B‬چرخدنده ‪ A‬بازو اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬ ‫‪+1‬‬

‫‪80 30‬‬ ‫×‬ ‫‪64 40‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪16‬‬

‫‪+‬‬

‫‪−‬‬ ‫‪−‬‬

‫‪−‬‬ ‫‪−‬‬

‫‪+1‬‬ ‫‪−1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪−‬‬ ‫‪−‬‬

‫‪80‬‬ ‫‪16‬‬

‫‪−‬‬

‫‪+‬‬

‫‪+6‬‬

‫‪+1‬‬

‫مجموعه قفل و بازو یک دور‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ C‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬

‫‪ ‬در جدول باال در ستون مربوط به چرخدندههای مخروطی که محورشان موازی محورهای محرک و متحرک‬ ‫نمیباشند‪ ،‬چیزی نوشته نمیشود‪ .‬زیرا برای این چرخدندهها جهتهای ساعتگرد و پادساعتگرد معنا ندارد‪.‬‬ ‫‪ ‬چرخدنده ‪ B‬هرزگرد میباشد‪.‬‬

‫دیفرانسیل چرخدنده مخروطی‬ ‫چرخهای خودرو با سرعتهای مختلف مخصوصاً در سر پیچها میگردند‪ .‬همانطور که در شکل مشخص است چرخی که به‬ ‫مرکز پیچ نزدیکتر است مسافت کمتری را نسبت به چرخ دیگر طی میکند‪ .‬بنابراین چرخی که مسافت کمتر طی میکند‬ ‫دارای سرعت دورانی کمتری است و چرخ دورتر باید با سرعت بیشتر دوران نماید‪.‬‬

‫نما از باالی ‪B‬‬ ‫‪79‬‬

‫در شکل باال چرخدندههای ‪ A‬و ‪ C‬هم اندازه میباشند‪ .‬اگر چرخدنده ‪ C‬را ثابت در نظر بگیریم و سرعت نقطه تماس‬ ‫چرخدندههای ‪ A‬و ‪ B‬برابر ‪ V‬باشد‪:‬‬ ‫𝑉‬ ‫𝑅‬

‫= 𝐴𝜔‬

‫آنگاه از آنجا که ‪ bc‬مرکز آنی چرخدندههای ‪ B‬و ‪ C‬است‪ ،‬سرعت مرکز چرخ ‪ B‬را که میتوان آن را به عنوان نقطهای واقع بر‬ ‫𝑉‬

‫امتداد بازو هم دانست برابر ‪ 2‬خواهد بود‪:‬‬

‫𝑉‬ ‫𝑅‪2‬‬ ‫به همین ترتیب اگر چرخدنده ‪ A‬را ثابت در نظر بگیریم و سرعت نقطه تماس چرخدندههای ‪ A‬و ‪ C‬برابر ‪ 𝑉′‬باشد آنگاه‬ ‫= بازو𝜔‬

‫سرعت مرکز چرخ ‪ B‬برابر‬

‫‪𝑉′‬‬

‫‪2‬‬

‫بوده و خواهیم داشت‪:‬‬

‫‪𝑉′‬‬ ‫𝑅‬ ‫‪𝑉′‬‬ ‫= بازو𝜔‬ ‫𝑅‪2‬‬ ‫= 𝐶𝜔‬

‫𝑉‬

‫حال اگر دو چرخدنده ‪ A‬و ‪ C‬با هم بچرخند‪ ،‬بسته به جهت حرکت ‪ A‬و ‪ C‬سرعت ‪ 2‬با‬ ‫بنابراین‪:‬‬

‫‪𝑉′‬‬

‫‪2‬‬

‫جمع شده یا از آن کم میشود‪.‬‬

‫بازو𝜔‪𝜔𝐴 + 𝜔𝐶 = 2‬‬

‫اگر 𝐴𝜔 و 𝐶𝜔 از نظر مقدار و جهت یکسان باشند‪:‬‬

‫‪𝑉 ⁄2 + 𝑉′⁄2‬‬ ‫بازو𝜔 =‬ ‫𝑅‬ ‫𝐶𝜔 𝐴𝜔‬ ‫‪+‬‬ ‫→ بازو𝜔 =‬

‫‪2‬‬

‫‪2‬‬

‫بازو𝜔 = 𝐶𝜔 = 𝐴𝜔‬

‫اگر 𝐴𝜔 و 𝐶𝜔 از نظر مقدار یکسان بوده ولی در خالف جهت یکدیگر باشند‪:‬‬ ‫‪ = 0‬بازو𝜔‬

‫اگر بازو𝜔 ثابت باشد‪ ،‬با افزایش 𝐴𝜔 آنگاه 𝐶𝜔 به همان مقدار باید کاهش یابد‪ .‬بنابراین چرخ دورتر باید با سرعت بیشتری‬ ‫نسبت به چرخ نزدیکتر دوران نماید که این اتفاق توسط دیفرانسیل خواهد افتاد‪.‬‬

‫دیفرانسیل چرخدنده مخروطی مورد استفاده در اتومبیلها‬ ‫‪80‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل زیر شفت متصل به بازو‪ ،‬شفت خروجی است‪ .‬به ازای یک دور گردش شفت پایینی‪ ،‬یعنی شفت حاوی چرخدندههای‬ ‫‪ A‬و ‪ H‬به صورت پادساعتگرد‪ ،‬شفت خروجی چند دور و در چه جهتی گردش خواهد نمود؟‬

‫حل‪:‬‬ ‫چرخش بازو را میتوان ترکیبی از دو حالت زیر در نظر گرفت‪:‬‬ ‫‪ ‬در حالت اول فرض میشود که ‪ D‬ثابت است‪.‬‬ ‫‪ ‬در حالت دوم فرض میشود که ‪ F‬ثابت است‪.‬‬ ‫𝑚𝑟𝑎𝑛‬ ‫(‬ ‫)‬ ‫𝐷𝑛 ⏟‬

‫𝑚𝑟𝑎𝑛‬ ‫(‬ ‫)‬ ‫𝐹𝑛 ⏟‬

‫× 𝐷𝑛 ‪+‬‬

‫× 𝐹𝑛 = 𝑚𝑟𝑎𝑛 = 𝑜𝑛‬

‫𝐹 ثابت نگاه داشته شده‬

‫𝐷 ثابت نگاه داشته شده‬

‫𝐼𝐼‬

‫𝐼‬

‫در حالت اول‪:‬‬ ‫𝐻𝑛 = 𝐴𝑛‬ ‫𝐻𝑁 𝐺𝑛‬ ‫‪7‬‬ ‫‪7‬‬ ‫=‬ ‫× 𝐴𝑛‪= − → 𝑛𝐺 = −‬‬ ‫𝐺𝑁 𝐻𝑛‬ ‫‪4‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪7‬‬ ‫‪4‬‬

‫× 𝐴𝑛‪𝑛𝐹 = 𝑛𝐺 = −‬‬

‫‪F‬و‪G‬‬

‫‪C‬و‪D‬‬

‫‪A‬و‪H‬‬

‫بازو‬

‫اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫مجموعه قفل و بازو یک دور‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ D‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬

‫‪10‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪5‬‬

‫‪+‬‬

‫‪−1‬‬

‫‪+‬‬

‫‪0‬‬

‫‪30‬‬ ‫‪40‬‬

‫‪−‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪4‬‬

‫𝑚𝑟𝑎𝑛‬ ‫‪7‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪35‬‬ ‫( 𝐹𝑛‬ ‫× ) × 𝐴𝑛‪)| = (−‬‬ ‫× 𝐴𝑛‪= −‬‬ ‫‪4 +6‬‬ ‫‪24‬‬ ‫𝐹𝑛 ⏟‬

‫‪5‬‬

‫‪81‬‬

‫𝐷‬

‫در حالت دوم‪:‬‬

‫𝐴𝑁 𝐶𝑛‬ ‫‪4‬‬ ‫=‬ ‫× 𝐴𝑛 = 𝐶𝑛 →‬ ‫𝐶𝑁 𝐴𝑛‬ ‫‪3‬‬

‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬

‫× 𝐴𝑛 = 𝐶𝑛 = 𝐷𝑛‬

‫‪F‬و‪G‬‬

‫‪C‬و‪D‬‬

‫‪A‬و‪H‬‬

‫بازو‬

‫اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫مجموعه قفل و بازو یک دور‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ F‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬

‫‪−1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪50‬‬ ‫‪10‬‬

‫‪+‬‬

‫‪+6‬‬

‫‪30 50‬‬ ‫×‬ ‫‪40 10‬‬ ‫‪19‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪+‬‬

‫‪+‬‬

‫𝑚𝑟𝑎𝑛‬ ‫‪4‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫( 𝐷𝑛‬ ‫× 𝐴𝑛 = ) ( × ) × 𝐴𝑛( = |)‬ ‫‪3‬‬ ‫‪+6‬‬ ‫‪9‬‬ ‫𝐷𝑛 ⏟‬ ‫𝐹‬

‫‪35‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪89‬‬ ‫𝐴𝑛 ‪+ 𝑛𝐴 × = −‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪72‬‬

‫× 𝐴𝑛‪= −‬‬

‫𝑚𝑟𝑎𝑛‬ ‫(‬ ‫)‬ ‫𝐷𝑛 ⏟‬

‫× 𝐷𝑛 ‪+‬‬

‫𝐹 ثابت نگاه داشته شده‬ ‫𝐼𝐼‬

‫طبق رابطه باال به ازای یک دور پادساعتگرد شفت ورودی‪ ،‬شفت خروجی‬

‫‪82‬‬

‫𝑚𝑟𝑎𝑛‬ ‫(‬ ‫)‬ ‫𝐹𝑛 ⏟‬

‫× 𝐹𝑛 = 𝑚𝑟𝑎𝑛 = 𝑜𝑛‬

‫𝐷 ثابت نگاه داشته شده‬ ‫𝐼‬

‫‪89‬‬ ‫‪72‬‬

‫دور به صورت ساعتگرد خواهد چرخید‪.‬‬

‫نیروهای اینرسی و توازن‬ ‫اگر سرعت زاویهای و شتاب زاویهای یک جسم صلب یعنی 𝜔 و 𝛼 معلوم باشند و شتاب یک نقطه از جسم را بدانیم آنگاه‬ ‫شتاب هر نقطه دیگر از جسم قابل محاسبه است‪:‬‬

‫𝐵‪𝐴⃗𝐶 = 𝐴⃗𝐵 + 𝐴⃗𝑛𝐶/𝐵 + 𝐴⃗𝑡𝐶/‬‬ ‫‪𝐴⃗𝑛𝐶/𝐵 = (𝐵𝐶)𝜔2‬‬ ‫𝛼)𝐶𝐵( = 𝐵‪𝐴⃗𝑡𝐶/‬‬

‫⃗𝑎𝑚 = ⃗⃗‬ ‫‪∑F‬‬ ‫𝛼 𝐼 = 𝐺⃗⃗⃗‬ ‫𝐻 = ⃗̅‬ ‫∙𝐺⃗⃗‬ ‫‪∑ ⃗M‬‬

‫‪ ‬هرگاه جسمی تحت تاثیر یک مجموعه نیرو قرار گیرد‪ ،‬شتاب مرکز ثقل آن برابر است با‪:‬‬ ‫‪ ‬هرگاه جسمی تحت تاثیر یک مجموعه گشتاور قرار گیرد‪ ،‬شتاب زاویهای آن برابر است با‪:‬‬

‫⃗‪∑ ⃗F‬‬ ‫𝑚‬ ‫𝐺⃗⃗⃗‬ ‫‪∑ ⃗M‬‬ ‫̅𝐼‬

‫= ⃗𝑎‬

‫= ⃗𝛼‬

‫‪ ‬نیروی اینرسی و گشتاور اینرسی به ترتیب با برایند نیروها در جهت عکس و برایند گشتاورها در جهت‬ ‫عکس مشخص میگردند‪.‬‬

‫اصل داالمبر‬ ‫‪ ‬هرگاه همراه با برایند نیروهای وارده‪ ،‬نیروی اینرسی با مقدار مساوی در امتداد برایند نیروها ولی در خالف‬ ‫جهت آن به جسم وارد شود آنگاه شتاب مرکز ثقل صفر خواهد بود‪.‬‬

‫‪ ‬هرگاه همراه با برایند گشتاورهای وارده گشتاور اینرسی با مقدار مساوی ولی در جهت عکس برایند گشتاورها‬ ‫به جسم وارد شود‪ ،‬آنگاه شتاب زاویهای جسم برابر صفر خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ ‬با اضافه کردن نیروی اینرسی و گشتاور اینرسی به جسمی که تحت تاثیر برایند نیروها و برایند گشتاورها است‪،‬‬ ‫جسم به حالت تعادل در خواهد آمد‪.‬‬ ‫‪83‬‬

‫مثال‪:‬‬

‫(الف)‬

‫(ب)‬

‫(ج)‬

‫(د)‬

‫(ه)‬

‫(و)‬

‫‪ 𝐺3 ،𝐺2‬و ‪ 𝐺4‬مراکز ثقل اعضای ‪ 3 ،2‬و ‪4‬‬ ‫‪ 𝑓2‬نیروی اینرسی عضو ‪ 2‬مساوی و در خالف جهت ‪𝐹2‬‬ ‫‪ 𝑓3‬نیروی اینرسی عضو ‪ 3‬مساوی و در خالف جهت ‪𝐹3‬‬ ‫‪ 𝑡3‬گشتاور اینرسی عضو ‪ 3‬حول ‪ 𝐺3‬مساوی و در خالف جهت ‪𝑇3‬‬ ‫‪ 𝑡4‬گشتاور اینرسی عضو ‪ 4‬حول ‪ 𝐺4‬مساوی و در خالف جهت ‪𝑇4‬‬ ‫(ز)‬ ‫اگر برای عضو ‪ 3‬به جای نیروی اینرسی ) ‪ (𝑓3‬و گشتاور اینرسی ) ‪ (𝑡3‬تنها از نیروی اینرسی استفاده کرده و فقط نقطه اثر آن‬ ‫در فاصله ‪ ℎ3‬باشد (شکل ه)‪:‬‬ ‫‪𝑡3‬‬ ‫‪𝐼3 𝛼3‬‬ ‫=‬ ‫‪𝑓3 𝑀3 𝐴𝐺3‬‬

‫برای عضو ‪ 4‬نیز به شیوه مشابه میتوان نوشت (شکل ز)‪:‬‬

‫‪𝑡4‬‬ ‫‪𝐼4 𝛼4‬‬ ‫=‬ ‫‪𝑓4 𝑀4 𝐴𝐺4‬‬

‫= ‪ℎ3‬‬

‫= ‪ℎ4‬‬

‫یا‬

‫یا‬

‫‪𝑓3 ℎ3 = 𝑡3‬‬

‫‪𝑓4 ℎ4 = 𝑡4‬‬

‫حال باید نیروهای وارد بر هر یک از مفصلها را تعیین کرد‪ .‬با نیروهای اینرسی مشابه نیروهای خارجی معلوم رفتار‬ ‫میشود‪.‬‬

‫‪84‬‬

‫𝑇‬

‫⃗⃗⃗⃗‬ ‫‪∑M‬‬ ‫‪= 0 → 𝐹344 ‬‬ ‫حول ‪𝑂4‬‬ ‫𝑇‬

‫𝑇‬

‫‪𝐹434 = −𝐹344‬‬ ‫𝑁‬

‫⃗⃗⃗⃗‬ ‫‪∑M‬‬ ‫‪= 0 → 𝐹434 ‬‬ ‫حول 𝐵‬

‫نیروی ‪ 𝐹23‬با توجه به کثیراالضالع نیروهای مربوط به عضو ‪( 3‬شکل د) محاسبه میشود‪.‬‬ ‫‪𝑁4‬‬ ‫𝑇‬ ‫‪ = 0 → 𝐹⃗23 + 𝐹⃗43‬عضو ‪∑ ⃗F⃗3‬‬ ‫‪+ 𝐹⃗434 + 𝑓⃗3 = 0 → 𝐹⃗23 = −𝐹⃗43 − 𝑓⃗3‬‬

‫)‪(I‬‬

‫‪𝐹⃗32 = −𝐹⃗23 = 𝐹⃗43 + 𝑓⃗3‬‬

‫→‬

‫‪𝐹23 ‬‬

‫⃗⃗‬ ‫‪∑F‬‬ ‫)𝐼𝐼( ‪= 0 → 𝐹⃗12 + 𝐹⃗32 + 𝑓⃗2 = 0 → 𝐹⃗12 = −𝐹⃗32 − 𝑓⃗2‬‬ ‫عضو ‪2‬‬

‫گشتاور وارده به شفت واقع در ‪( 𝑂2‬شکل ه)‬ ‫𝑎) ‪𝑇2 = (𝐹⃗32 + 𝑓⃗2‬‬

‫نیروی ‪ 𝐹14‬به صورت زیر محاسبه میشود (شکل ج)‪:‬‬

‫‪85‬‬

‫→ ‪ = 0 → 𝑇2 − (𝐹⃗32 + 𝑓⃗2 )𝑎 = 0‬حول 𝑂‪∑ M‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪} → 𝐹⃗14 − 𝐹⃗32 + 𝑓⃗3 + 𝑓⃗4 = 0‬‬

‫‪} → 𝐹⃗14 + 𝐹⃗12 + 𝑓⃗2 + 𝑓⃗3 + 𝑓⃗4 = 0‬‬

‫‪ = 0 → 𝐹⃗14 + 𝐹⃗34 + 𝑓⃗4 = 0‬عضو ‪∑ ⃗F⃗4‬‬ ‫)𝐼(‬

‫‪→ 𝐹⃗32 = −𝐹⃗34 + 𝑓⃗3 → 𝐹⃗34 = −𝐹⃗32 + 𝑓⃗3‬‬ ‫‪𝐹⃗14 − 𝐹⃗32 + 𝑓⃗3 + 𝑓⃗4 = 0‬‬

‫)𝐼𝐼(‬

‫‪→ 𝐹⃗12 = −𝐹⃗32 − 𝑓⃗2 → 𝐹⃗32 = −𝐹⃗12 − 𝑓⃗2‬‬

‫‪ ‬نیروی لرزشی )‪ (𝐹𝑠 ) (Shaking force‬از برایند نیروهای اینرسی وارد بر بدنه مکانیزم مشخص میگردد‪.‬‬ ‫‪ ‬نیروی لرزشی موجب ارتعاشات ناخواسته و مزاحم در بدنه میشود‪.‬‬ ‫‪ ‬مکانیزم باید به گونهای طراحی شود تا بتواند نیروهای لرزشی را تحمل کند‪.‬‬

‫(ب)‬

‫(الف)‬

‫𝑑 ‪𝑓3 𝑏 + 𝑓4‬‬ ‫𝑠𝐹‬

‫‪86‬‬

‫= 𝑒 → 𝑑 ‪𝐹𝑠 𝑒 = 𝑓3 𝑏 + 𝑓4‬‬

‫توازن (باالنس)‬ ‫توازن تک جرم گردان‬ ‫‪ ‬برای از بین بردن تاثیر نیروهای اینرسی که به صورت نیروهای لرزشی ظاهر میشوند‪ ،‬باید مکانیزم متوازن‬ ‫)‪ (Balance‬گردد‪.‬‬ ‫‪ ‬توازن کامل یا قسمتی از نیروهای اینرسی مجموعه با اضافه کردن جرمهای اضافه که عمل معکوس در مقابل‬ ‫نیروهای اولیه دارند‪ ،‬امکان پذیر است‪.‬‬

‫نمای روبرو‬

‫نمای جانبی‬

‫‪ ‬در حالت توازن استاتیکی باید گشتاور نیروهای استاتیکی (نیروهای جاذبه) حول مرکز دوران صفر باشد‪:‬‬ ‫⃗⃗⃗‬ ‫‪∑ ⃗M‬‬ ‫𝑅𝑀 = 𝑒𝑅 𝑒𝑀 → ‪= 0 → −𝑀𝑔𝑅 cos 𝜃 + 𝑀𝑒 𝑔𝑅𝑒 cos 𝜃 = 0‬‬ ‫حول 𝑂‬

‫در حالت توازن استاتیکی‪ ،‬محور تمایلی به گردش در یاتاقان خود (مرکز ‪ )O‬ندارد‪.‬‬ ‫‪ ‬برای دستیابی به توازن دینامیکی‪ ،‬برایند نیروهای اینرسی میبایست صفر باشد‪:‬‬ ‫𝑅𝑀 = 𝑒𝑅 𝑒𝑀 → ‪∑ ⃗F⃗ = 0 → 𝑀𝑅𝜔2 − 𝑀𝑒 𝑅𝑒 𝜔2 = 0‬‬

‫اگر 𝑅𝑀 = 𝑒𝑅 𝑒𝑀 باشد هم توازن استاتیکی و هم توازن دینامیکی حاصل میشود‪.‬‬

‫توازن چند جرم گردان واقع در یک صفحه عرضی‬ ‫‪ 𝑀2 ،𝑀1‬و ‪ 𝑀3‬جرمهای متمرکزی هستند که همگی در یک صفحه دوران قرار دارند و با سرعت زاویهای 𝜔 دوران میکنند‪.‬‬ ‫𝑒𝑀 جرمی است که برای توازن مجموعه در فاصله شعاعی 𝑒𝑅 و زاویه 𝑒𝜃 قرار داده شده است‪.‬‬

‫‪87‬‬

‫نمای روبرو‬

‫نمای جانبی‬

‫‪ ‬برای توازن استاتیکی‪ ،‬باید برایند گشتاور جرمهای اولیه و جرم اضافه شده 𝑒𝑀 حول محور دوران صفر باشد‪.‬‬ ‫𝑛‬

‫𝑛‬

‫‪⃗⃗⃗𝑂 = 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑔𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑔𝑅𝑒 cos 𝜃𝑒 = 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑔𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 cos 𝜃𝑒 = 0‬‬ ‫‪∑ ⃗M‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫‪𝑘=1‬‬

‫‪ ‬برای توازن دینامیکی باید نیروهای اینرسی در تعادل بوده و برایند آنها صفر باشد‪.‬‬ ‫𝑛‬

‫‪= 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 cos 𝜃𝑒 = 0‬‬

‫𝑛‬

‫𝜃 ‪𝜔2 cos‬‬

‫𝑒‬

‫𝑒𝑅 𝑒𝑀 ‪+‬‬

‫𝜃 ‪𝜔2 cos‬‬

‫𝑘‬

‫𝑘𝑅 𝑘𝑀 ∑‬

‫‪𝑘=1‬‬ ‫𝑛‬

‫→ ‪ = 0‬دینامیکی⃗𝐹 ∑‬

‫‪𝑘=1‬‬ ‫𝑛‬

‫‪∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝜔2 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 𝜔2 sin 𝜃𝑒 = 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 sin 𝜃𝑒 = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫‪𝑘=1‬‬

‫{‬

‫اگر روابط باال برقرار باشند هم تعادل استاتیکی و هم تعادل دینامیکی وجود خواهد داشت‪.‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫با در نظر گرفتن جرمها‪ ،‬شعاعهای دوران و زاویای قرارگیری آنها برای شکل باال‪ ،‬مقدار جرم 𝑒𝑀 و زاویه 𝑒𝜃 را محاسبه نمایید‬ ‫به گونهای که شعاع دوران آن ‪ 88/9 mm‬باشد‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫𝑘𝜃 ‪ 𝑀𝑘 (𝑘𝑔) 𝑅𝑘 (𝑚𝑚) 𝜃𝑘 (𝑑𝑒𝑔) cos 𝜃𝑘 sin 𝜃𝑘 𝑀𝑘 𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 𝑀𝑘 𝑅𝑘 sin‬شماره جرم‬ ‫‪1‬‬ ‫‪102‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪0⁄907‬‬ ‫‪0⁄866 0⁄5‬‬ ‫‪80⁄11‬‬ ‫‪46⁄26‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪127‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪2⁄27‬‬ ‫‪0⁄174 0⁄985‬‬ ‫‪50⁄16‬‬ ‫‪284⁄0‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪160‬‬ ‫‪1⁄36‬‬ ‫‪76⁄2‬‬ ‫‪−0⁄94 0⁄342‬‬ ‫‪−97⁄41‬‬ ‫‪35⁄44‬‬ ‫مجموع‬ ‫‪32⁄86‬‬ ‫‪365⁄7‬‬ ‫‪88‬‬

‫‪3‬‬

‫‪∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 cos 𝜃𝑒 = 0 → 32⁄86 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 cos 𝜃𝑒 = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫‪3‬‬

‫‪∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 sin 𝜃𝑒 = 0 → 365⁄7 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 sin 𝜃𝑒 = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫‪𝑀𝑒 𝑅𝑒 sin 𝜃𝑒 −365/7‬‬ ‫=‬ ‫𝑜‪→ tan 𝜃𝑒 = 11/13 → 𝜃𝑒 = 264/9‬‬ ‫‪𝑀𝑒 𝑅𝑒 cos 𝜃𝑒 −32/86‬‬ ‫𝑚𝑚 ‪𝑅𝑒 = 88⁄9‬‬

‫𝑔𝑘 ‪365/7 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 sin 𝜃𝑒 = 0 → 𝑀𝑒 = 4/15‬‬

‫روش ترسیمی برای پیدا کردن جرم و زاویه باالنس‬ ‫شرط توازن دینامیکی‬ ‫‪ = 0‬دینامیکی⃗𝐹 ∑‬ ‫𝑅𝑀 ∝ دینامیکی⃗𝐹‬

‫در روش ترسیمی کافیست تا حاصلضرب جرم در شعاع دوران هر جرم ناباالنس را با در نظر گرفتن یک مقیاس در زاویه بین‬ ‫شعاع دروان با خط افق ترسیم نماییم‪.‬‬ ‫رابطه اول بیانگر برایند حاصلضرب جرمهای ناباالنس در شعاعهای دوران آنها با در نظر گرفتن زوایای آنها با خط افق‬ ‫میباشد‪:‬‬ ‫𝑛‬

‫‪∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 cos 𝜃𝑒 = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬ ‫𝑛‬

‫→‬ ‫}‬

‫‪∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 sin 𝜃𝑒 = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬ ‫𝑛‬

‫‪∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 (cos 𝜃𝑘 𝒊⃗ + sin 𝜃𝑘 𝒋⃗) + 𝑀𝑒 𝑅𝑒 (cos 𝜃𝑒 𝒊⃗ + sin 𝜃𝑒 𝒋⃗) = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫‪ n‬تعداد جرمهای ناباالنس‬ ‫𝑒𝑀 جرم متوازن کننده سیستم‬ ‫𝑒𝜃 زاویه جرم متوازن کننده سیستم با خط افق‬ ‫𝑒𝑅 شعاع قرارگیری جرم متوازن کننده‬ ‫‪89‬‬

‫در مثال قبل‪:‬‬

‫)𝑚𝑚 ‪ 𝑀𝑘 (𝑘𝑔) 𝑅𝑘 (𝑚𝑚) 𝜃𝑘 (𝑑𝑒𝑔) 𝑀𝑘 𝑅𝑘 (𝑘𝑔.‬شماره جرم‬ ‫‪1‬‬ ‫‪102‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪0⁄907‬‬ ‫‪92⁄514‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪127‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪2⁄27‬‬ ‫‪288⁄29‬‬ ‫‪103⁄632‬‬

‫‪76⁄2‬‬

‫‪160‬‬

‫‪1⁄36‬‬

‫‪3‬‬

‫توازن چند جرم گردان در چند صفحه عرضی‬

‫‪ 𝑀1 ‬و ‪ 𝑀2‬دو جرم متمرکز هستند که در دو صفحه عرضی مختلف قرار دارند‪.‬‬ ‫‪ ‬مطابق شکل واضح است که نیروهای استاتیکی متوازن هستند (نیروهای ‪ 𝐹1‬و ‪ 𝐹2‬گشتاوری حول مرکز ندارند)‪.‬‬ ‫‪⃗⃗⃗⃗𝑂 = 0‬‬ ‫‪∑M‬‬

‫‪ ‬نیروهای دینامیکی ‪ 𝐹1‬و ‪ 𝐹2‬ناشی از دوران شفت نیز با یکدیگر مساوی بوده و متوازن میباشند‪.‬‬ ‫‪90‬‬

‫‪ = 0 → 𝑀1 𝑅1 𝜔2 − 𝑀2 𝑅2 𝜔2 = 0 → 𝑀1 𝑅1 = 𝑀2 𝑅2‬دینامیکی⃗𝐹 ∑‬ ‫‪‬‬

‫‪ 𝐹1‬و ‪ 𝐹2‬یک گشتاور ناباالنس 𝑎 ‪ 𝐹1 .‬تولید میکند که موجب بروز عکس العملهای 𝐴𝑅 و 𝐵𝑅 در یاتاقانهای ‪ A‬و ‪B‬‬

‫میگردد‪.‬‬ ‫𝐿 × 𝐵𝑅 = 𝑎 ‪𝐹1 (𝑎 + 𝑏 − 𝑏) = 𝑅𝐵 × 𝐿 → 𝐹1 .‬‬

‫‪𝐹1 =𝐹2‬‬

‫→ ‪⃗⃗⃗𝐴 = 𝐹1 (𝑎 + 𝑏) − 𝑅𝐵 × 𝐿 − 𝐹2 × 𝑏 = 0‬‬ ‫‪∑ ⃗M‬‬ ‫𝑎 ‪𝐹1 .‬‬ ‫= 𝐵𝑅‬ ‫𝐿‬

‫‪ ‬منظور از توازن یا باالنس یک وسیله گردان این است که نیروهای موثر در یاتاقانها به طور کامل حذف شده یا‬ ‫تا حد امکان تقلیل یابند‪ .‬بنابراین نه تنها نیروها بلکه گشتاورها نیز باید متوازن باشند‪.‬‬ ‫روش باالنس برای ‪ 𝑀2 ،𝑀1‬و ‪ 𝑀3‬واقع در صفحات عرضی متفاوت در شکل به شرح زیر است‪:‬‬

‫‪ -1‬دو صفحه عرضی ‪ A‬و ‪ B‬را به عنوان صفحات مرجع انتخاب میکنیم‪.‬‬ ‫‪ -2‬فاصله جرمهای ‪ 𝑀2 ،𝑀1‬و ‪ 𝑀3‬نسبت به صفحه ‪ A‬در امتداد محور را به ترتیب ‪ 𝑎2 ،𝑎1‬و ‪ 𝑎3‬در نظر میگیریم‪.‬‬ ‫فواصل سمت راست صفحه ‪ A‬مثبت )‪ (+‬و فواصل سمت چپ این صفحه منفی )‪ (−‬منظور میگردند‪.‬‬ ‫‪ -3‬چون نیروی اینرسی برابر ‪ 𝐹 = 𝑀𝑅𝜔2‬میباشد پس نیروهای اینرسی متناسب با 𝑅𝑀 میباشند‪ .‬گشتاورهای نسبت‬ ‫به صفحه ‪ A‬را میتوان با اضافه کردن جرم 𝐵𝑀 در صفحه ‪ B‬به گونهای باالنس کرد که مجموع گشتاورهای حول‬ ‫محور ‪ X‬و حول محور ‪ Y‬صفر باشند‪.‬‬ ‫𝑛‬

‫| 𝑋⃗⃗⃗⃗‬ ‫‪∑M‬‬ ‫‪= 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝑎𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin 𝜃𝐵 = 0‬‬ ‫حول ‪A‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬ ‫𝑛‬

‫| 𝑌⃗⃗⃗⃗‬ ‫‪∑M‬‬ ‫‪= 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝑎𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 cos 𝜃𝐵 = 0‬‬ ‫حول 𝐴‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫‪91‬‬

‫‪ -4‬سپس میتوان جرم 𝐴𝑀 را در صفحه ‪ A‬اضافه کرد به گونهای که تمام نیروهای در امتداد محورهای ‪ X‬و ‪ Y‬باالنس‬ ‫شوند‪:‬‬ ‫𝑛‬

‫‪∑ ⃗F⃗𝑋 = 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 cos 𝜃𝐵 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 cos 𝜃𝐴 = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬ ‫𝑛‬

‫‪∑ ⃗F⃗𝑌 = 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 sin 𝜃𝐵 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫مقادیر جرمها‪ ،‬فواصل و زوایا در شکل قبل در جدول زیر ارایه گردیدهاند‪ .‬مقادیر جرمهای باالنس و زاوایای آنها را با فرض‬ ‫𝑚𝑚‪ 𝑅𝐴 = 76‬و 𝑚𝑚‪ 𝑅𝐵 = 76‬محاسبه کنید‪.‬‬

‫حل‪:‬‬ ‫𝑘𝜃 ‪ 𝑀𝑘 (𝑘𝑔) 𝑅𝑘 (𝑚𝑚) 𝜃𝑘 (𝑑𝑒𝑔) 𝑎𝑘 (𝑚𝑚) cos 𝜃𝑘 sin‬شماره جرم‬ ‫‪1‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0⁄454‬‬ ‫‪50⁄8‬‬ ‫‪0⁄866‬‬ ‫‪0⁄5‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪76‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪1⁄36‬‬ ‫‪−102‬‬ ‫‪0⁄5‬‬ ‫‪0⁄866‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪150‬‬ ‫‪76‬‬ ‫‪0⁄907‬‬ ‫‪63⁄5‬‬ ‫‪−0⁄866 0⁄5‬‬ ‫𝑘𝜃 ‪ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 𝑀𝑘 𝑅𝑘 sin 𝜃𝑘 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝑎𝑘 cos 𝜃𝑘 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝑎𝑘 sin‬شماره جرم‬ ‫‪1‬‬ ‫‪19⁄97‬‬ ‫‪11⁄5‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪51⁄7‬‬ ‫‪89⁄5‬‬ ‫‪−5271‬‬ ‫‪−9130‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2189‬‬ ‫‪−49⁄9‬‬ ‫‪28⁄8‬‬ ‫‪−3792‬‬ ‫‪−6941‬‬

‫‪−9063‬‬

‫‪129⁄8‬‬

‫‪21⁄8‬‬

‫مجموع‬

‫| 𝑋⃗⃗⃗⃗‬ ‫‪∑M‬‬ ‫‪= 0 → −6941 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin 𝜃𝐵 = 0‬‬ ‫حول ‪A‬‬ ‫| 𝑌⃗⃗⃗⃗‬ ‫‪∑M‬‬ ‫‪= 0 → −9063 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 cos 𝜃𝐵 = 0‬‬ ‫حول 𝐴‬ ‫‪𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin 𝜃𝐵 6941‬‬ ‫=‬ ‫‪→ tan 𝜃𝐵 = 0/7659‬‬ ‫‪𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 cos 𝜃𝐵 9063‬‬ ‫𝐵𝜃 در ربع اول → ‪sin 𝜃𝐵 > 0, cos 𝜃𝐵 > 0‬‬ ‫𝑜‪𝜃𝐵 = 37/4‬‬

‫‪6941‬‬ ‫𝑔𝑘 ‪= 1/98‬‬ ‫‪76 × 76 × 0/6074‬‬

‫=‬

‫‪6941‬‬

‫𝐵𝜃 ‪𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin‬‬

‫= 𝐵𝑀‬

‫‪∑ ⃗F⃗𝑋 = 0‬‬ ‫‪92‬‬

‫‪→ 21/8 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 cos 𝜃𝐵 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 cos 𝜃𝐴 = 0 → 21/8 + 1/98 × 76 × 0/794 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 cos 𝜃𝐴 = 0‬‬ ‫‪⃗⃗𝑌 = 0‬‬ ‫‪∑F‬‬ ‫‪→ 129/8 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 sin 𝜃𝐵 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 = 0 → 129/8 + 1/98 × 76 × 0/607 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 = 0‬‬ ‫‪𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 −221/1‬‬ ‫=‬ ‫‪→ 𝑡𝑎𝑛𝜃𝐴 = 1/56‬‬ ‫‪𝑀𝐴 𝑅𝐴 cos 𝜃𝐴 −141/3‬‬ ‫𝐴𝜃 در ربع سوم → ‪sin 𝜃𝐴 < 0, cos 𝜃𝐴 < 0‬‬ ‫𝑜‪𝜃𝐴 = 237/3‬‬ ‫‪−141/3‬‬ ‫𝑔𝑘 ‪= 3/44‬‬ ‫𝐴𝜃 ‪𝑅𝐴 cos‬‬

‫= 𝐴𝑀‬

‫روش ترسیمی برای پیدا کردن جرم و زاویه باالنس‬ ‫شرط توازن گشتاورها‬ ‫با استفاده از شرط توازن گشتاورها‪ ،‬جرم باالنس قرار داده شده در صفحه ‪ (MB ) B‬و زاویه آن ) ‪ (θB‬محاسبه میگردد‪.‬‬ ‫‪⃗M‬‬ ‫𝑎𝑅𝑀 ∝ ⃗⃗⃗‬

‫𝑛‬

‫| 𝑋⃗⃗⃗⃗‬ ‫‪∑M‬‬ ‫‪= 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝑎𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin 𝜃𝐵 = 0‬‬ ‫حول ‪A‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬ ‫𝑛‬

‫| 𝑌⃗⃗⃗⃗‬ ‫‪∑M‬‬ ‫‪= 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝑎𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 cos 𝜃𝐵 = 0‬‬ ‫حول 𝐴‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫شرط توازن نیروها‬ ‫با استفاده از شرط توازن نیروها‪ ،‬جرم باالنس قرار داده شده در صفحه ‪ (MA ) A‬و زاویه آن ) ‪ (θA‬محاسبه میگردد‪.‬‬ ‫𝑛‬

‫𝑅𝑀 ∝ ⃗‪⃗F‬‬

‫‪∑ ⃗F⃗𝑋 = 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 cos 𝜃𝐵 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 cos 𝜃𝐴 = 0‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬ ‫𝑛‬

‫‪⃗⃗𝑌 = 0 → ∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 sin 𝜃𝐵 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 = 0‬‬ ‫‪∑F‬‬ ‫‪𝑘=1‬‬

‫‪93‬‬

‫در مثال قبل‪:‬‬ ‫𝑘𝑎 𝑘𝑅 𝑘𝑀 )𝑚𝑚( 𝑘𝑎 )𝑔𝑒𝑑( 𝑘𝜃 )𝑚𝑚( 𝑘𝑅 )𝑔𝑘( 𝑘𝑀 شماره جرم‬ ‫‪1‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0⁄454‬‬ ‫‪50⁄8‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪76‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪1⁄36‬‬ ‫‪−102 −10542‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪150‬‬ ‫‪76‬‬ ‫‪0⁄907‬‬ ‫‪63⁄5‬‬ ‫‪4378‬‬

‫شرط توازن گشتاورها‬ ‫‪𝑀2 𝑅2 𝑎2 sin 𝜃2 + 𝑀3 𝑅3 𝑎3 sin 𝜃3 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin 𝜃𝐵 = 0‬‬ ‫‪𝑀2 𝑅2 𝑎2 cos 𝜃2 + 𝑀3 𝑅3 𝑎3 cos 𝜃3 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 cos 𝜃𝐵 = 0‬‬

‫شرط توازن نیروها‬ ‫‪𝑀1 𝑅1 cos 𝜃1 + 𝑀2 𝑅2 cos 𝜃2 + 𝑀3 𝑅3 cos 𝜃3 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 cos 𝜃𝐵 +𝑀𝐴 𝑅𝐴 cos 𝜃𝐴 = 0‬‬ ‫‪𝑀1 𝑅1 sin 𝜃1 + 𝑀2 𝑅2 sin 𝜃2 + 𝑀3 𝑅3 sin 𝜃3 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 sin 𝜃𝐵 +𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 = 0‬‬

‫𝑘𝑅 𝑘𝑀 )𝑔𝑒𝑑( 𝑘𝜃 )𝑚𝑚( 𝑘𝑅 )𝑔𝑘( 𝑘𝑀 شماره جرم‬ ‫‪1‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪0⁄454‬‬ ‫‪50⁄8‬‬ ‫‪23⁄1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪76‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪1⁄36‬‬ ‫‪103⁄4‬‬ ‫‪57⁄6‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪150‬‬ ‫‪0⁄907‬‬ ‫‪63⁄5‬‬ ‫‪150⁄5‬‬

‫‪37/4‬‬

‫‪76‬‬

‫‪1/98‬‬

‫‪B‬‬

‫‪94‬‬

‫جمع بندی‬ ‫𝑖𝑓 ∑ = 𝑠𝐹‬

‫𝑠𝐹 نیروی لرزشی که سبب عدم باالنس سیستم میگردد‪.‬‬ ‫𝑖𝑓 نیروی اینرسی مربوط به عضو 𝑖‬ ‫𝑖‪𝐹𝑠 . ℎ𝑠 = ∑ 𝑓𝑖 . ℎ‬‬ ‫𝑖‪∑ 𝑓𝑖 . ℎ‬‬ ‫𝑠𝐹‬

‫𝑠‪ ℎ‬محل اثر نیروی لرزشی‬

‫نیروی لرزشی باید یا به طور کلی از بین رفته یا به حداقل برسد‪.‬‬

‫‪95‬‬

‫= 𝑠‪ℎ‬‬

‫توصیههای کلی در باالنس کردن‬ ‫همانگونه که قبالً دیده شد‪ ،‬وزنه تعادل از حاصلضرب یک جرم در یک شعاع تعیین میشود‪ .‬در عمل با انتخاب شعاع‪ ،‬جرم‬ ‫باالنس محاسبه میشود‪.‬‬ ‫جرم باالنس را میتوان یا به روتور اضافه کرد یا با ‪ 180‬درجه زاویه در همان صفحه عرضی سوراخی در روتور تعبیه کرد تا اثر‬ ‫تعادلی معادل داشته باشد‪.‬‬

‫در صورتی که باید وزنه تعادلی اضافه شود‪ ،‬میبایست آن را در دورترین فاصله شعاعی ممکن قرار داد تا بدین ترتیب جرم‬ ‫کمترین مقدار ممکن را پیدا کند‪.‬‬ ‫وقتی جرمها باید در دو صفحه اضافه شوند‪ ،‬صفحات میبایست تا حد امکان نسبت به یکدیگر دور انتخاب شوند تا مقدار‬ ‫جرمهای مورد نیاز به کمترین مقدار خود برسند‪.‬‬ ‫برای باالنس یک روتور‪ ،‬دو جرم در دو صفحه باالنس قرار داده میشود‪ .‬اگرچه جرم را میتوان در هر یک از دو صفحه باالنس‬ ‫اضافه نمود ولی این روش سبب بروز گشتاور خمشی در ضفت میگردد‪ .‬به همین دلیل بهتر است هر عامل ناباالنس در‬ ‫صفحه خودش باالنس گردد‪ .‬مثالً در یک میل لنگ اتومبیل ناموزونی هر لنگ از طریق اضافه نمودن وزنه تعادل در مقابل‬ ‫همان لنگ برطرف میشود‪.‬‬

‫‪96‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫چندضلعی شتاب مربوط به مکانیزم زیر را ترسیم نمایید‪.‬‬

‫دو مقیاس باید در نظر گرفته شود یکی برای سرعت و دیگری برای شتاب‬ ‫)𝑤𝑐( 𝑠‪𝜔3 = 13/39 𝑟𝑎𝑑/‬‬ ‫)𝑤𝑐( 𝑠‪𝜔4 = 36 𝑟𝑎𝑑/‬‬ ‫𝑠‪𝑉𝐶/𝐵 = 68/28 𝑚/‬‬ ‫‪−‬‬ ‫‪−   ‬‬ ‫𝑡𝐴 ‪+‬‬ ‫= 𝑡‬ ‫𝑛𝐴 ‪𝑛 + 𝑡 +‬‬ ‫𝐶𝐴‬ ‫𝐵𝐴‬ ‫𝐵𝐴‬ ‫𝐵‪𝐶/‬‬ ‫𝐵‪𝐶/‬‬

‫‪+‬‬

‫‪‬‬ ‫𝐶𝑛𝐴‬

‫𝑚‬ ‫‪𝐴𝑛𝐵 = 𝑂2 𝐵 × 𝜔22 = 1/75(50)2 = 4375 2‬‬ ‫𝑠‬ ‫𝑚‬ ‫‪𝐴𝑡𝐵 = 𝑂2 𝐵 × 𝛼2 = 1/75 × 1600 = 2800 2‬‬ ‫𝑠‬ ‫𝑚‬ ‫‪𝐴𝑛𝐶 = 𝑂4 𝐶 × 𝜔42 = 2/5 × 362 = 3240 2‬‬ ‫𝑠‬ ‫‪2‬‬ ‫𝐵‪𝑉𝐶/‬‬

‫‪68/282‬‬ ‫𝑚‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫‪= 914/15 2‬‬ ‫𝐶𝐵‬ ‫‪5/1‬‬ ‫𝑠‬

‫𝐵‪𝐴𝑛𝐶/‬‬

‫𝑚‬ ‫‪𝐴𝐷 = 6052 2‬‬ ‫𝑠‬ ‫𝑚‬ ‫‪𝐴𝐸 = 5449 2‬‬ ‫𝑠‬ ‫𝑚‬ ‫‪𝐴𝐶 = 6085 2‬‬ ‫𝑠‬

‫‪97‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫سرعت دورانی شفت خروجی نشان داده شده در شکل زیر و جهت چرخش آن را به هنگام نگاه از انتهای سمت راست تعیین‬ ‫کنید‪.‬‬

‫چرخدنده ‪ E‬چرخدنده ‪ D‬چرخدنده ‪ C‬چرخدنده ‪ B‬چرخدنده ‪A‬‬ ‫‪+1‬‬

‫‪105 30‬‬ ‫×‬ ‫‪30 45‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪+‬‬

‫‪+‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪−1‬‬

‫‪105‬‬ ‫‪30‬‬

‫‪0‬‬

‫‪5‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪−‬‬

‫‪−‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪105‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪−‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪105 25‬‬ ‫×‬ ‫‪30 50‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪−‬‬

‫‪+‬‬

‫بازو‬

‫اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬

‫‪+1‬‬

‫مجموعه قفل و بازو یک دور‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ D‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬

‫‪10‬‬ ‫‪150 × 3‬‬ ‫= ‪ωoutput‬‬ ‫‪= 181/82 rpm‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪98‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل زیر سرعت دورانی و جهت چرخش شفت خروجی را تعیین نمایید‪.‬‬ ‫چرخش شفت خروجی را میتوان ترکیبی از دو حالت زیر در نظر گرفت‪:‬‬ ‫در حالت اول فرض میشود که ورودی دوم (بازو) ثابت است‪.‬‬ ‫در حالت دوم فرض میشود که ورودی اول )‪ (A‬ثابت است‪.‬‬ ‫𝐹𝑛‬ ‫(‬ ‫)‬ ‫𝑚𝑟𝑎𝑛⏟‬ ‫𝐴 ثابت نگاه داشته شده‬

‫𝐹𝑛‬ ‫) (‬ ‫𝐴𝑛‬ ‫⏟‬

‫× 𝑚𝑟𝑎𝑛 ‪+‬‬

‫× 𝐴𝑛 = 𝐹𝑛 = 𝑜𝑛‬

‫بازو ثابت نگاه داشته شده‬ ‫𝐼‬

‫𝐼𝐼‬

‫در حالت اول‪:‬‬ ‫𝐶𝑛 = 𝐵𝑛‬ ‫𝐸𝑛 = 𝐷𝑛‬ ‫𝐵𝑛 𝐷𝑛 𝐹𝑛 𝐹𝑛‬ ‫𝐸𝑁‬ ‫𝐶𝑁‬ ‫𝐴𝑁‬ ‫𝐹𝑛 ‪50 × 58 × 28‬‬ ‫‪725‬‬ ‫=‬ ‫×‬ ‫×‬ ‫‪= (− ) × (− ) × (− ) = −‬‬ ‫→‬ ‫‪=−‬‬ ‫‪= −0/944‬‬ ‫𝐴𝑛 𝐶𝑛 𝐸𝑛 𝐴𝑛‬ ‫𝐹𝑁‬ ‫𝐷𝑁‬ ‫𝐵𝑁‬ ‫𝐴𝑛 ‪56 × 48 × 32‬‬ ‫‪768‬‬ ‫در حالت دوم‪:‬‬

‫‪F‬‬

‫‪E‬و‪D‬‬

‫‪C‬و‪B‬‬

‫‪A‬‬

‫بازو‬

‫اعضای تشکیل دهنده مجموعه‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫‪+1‬‬

‫مجموعه قفل و بازو یک دور‬

‫‪58‬‬ ‫‪48‬‬

‫‪−1‬‬

‫‪−1‬‬

‫‪0‬‬

‫بازو ثابت و ‪ A‬یک دور ساعتگرد‬

‫‪−0/2083‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪+1‬‬

‫تعداد دورهای کل‬

‫× 𝑚𝑟𝑎𝑛 ‪+‬‬

‫𝐹𝑛‬ ‫) (‬ ‫𝐴𝑛‬ ‫⏟‬

‫‪58 50‬‬ ‫×‬ ‫‪48 56‬‬

‫‪−‬‬

‫‪−0/0789‬‬

‫𝐹𝑛‬ ‫(‬ ‫)‬ ‫𝑚𝑟𝑎𝑛⏟‬ ‫𝐴 ثابت نگاه داشته شده‬

‫بازو ثابت نگاه داشته شده‬ ‫𝐼‬

‫𝐼𝐼‬

‫𝑚𝑝𝑟 ‪= 82/635‬‬

‫× 𝐴𝑛 = 𝐹𝑛 = 𝑜𝑛‬

‫‪−0/0789‬‬

‫‪1‬‬

‫× ‪𝑛𝑜 = −75 × −0/944 − 150‬‬

‫مثال‪:‬‬ ‫در شکل زیر مقدار و زاویه دو جرمی که باید به منظور باالنس روتور در شعاع ‪ 51 mm‬بر روی صفحات ‪ A‬و ‪ B‬قرار گیرند با‬ ‫استفاده از دو روش تحلیلی و ترسیمی محاسبه نمایید‪.‬‬

‫‪99‬‬

‫شماره جرمها‬

M, kg

R, mm

𝜃, 𝑑𝑒𝑔

a, mm

𝑀𝑅𝑐𝑜𝑠𝜃

𝑀𝑅𝑠𝑖𝑛𝜃

𝑀𝑅𝑎𝑐𝑜𝑠𝜃

𝑀𝑅𝑎𝑠𝑖𝑛𝜃

1

2/27

254

90

−76

0

576/58

0

−43820

2

0/454

102

270

0

0

−46/308

0

0

3

0/907

203

270

102

0

−184/12

0

−18780

0

346/15

0

−62600

‫مجموع‬ 3

∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝑎𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin 𝜃𝐵 = 0 → −62600 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin 𝜃𝐵 = 0 𝑘=1

3

∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 𝑎𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 cos 𝜃𝐵 = 0 → 𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 cos 𝜃𝐵 = 0 → 𝜃𝐵 = 90𝑜 𝑘=1

𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 sin 90 = 62600 → 𝑀𝐵 = 3

62600 = 12/034 𝑘𝑔 51 × 102

∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 cos 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 cos 𝜃𝐵 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 cos 𝜃𝐴 = 0 → 0 + 0 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 cos 𝜃𝐴 = 0 → 𝜃𝐴 = 270𝑜 𝑘=1

3

∑ 𝑀𝑘 𝑅𝑘 sin 𝜃𝑘 + 𝑀𝐵 𝑅𝐵 sin 𝜃𝐵 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 = 0 → 346/15 + 12/034 × 51 × 1 + 𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 = 0 𝑘=1

𝑀𝐴 𝑅𝐴 sin 𝜃𝐴 = 959/88 → 𝑀𝐴 =

959/88 = 18/82 𝑘𝑔 51 :‫روش ترسیمی‬ 1 𝑚𝑚 = 10𝑀𝑅‫ هر‬:𝑀𝑅 ‫مقیاس‬ 1 𝑚𝑚 = 1000𝑀𝑅𝑎‫ هر‬:𝑀𝑅𝑎 ‫مقیاس‬

100

‫𝑎𝑅𝑀‬

‫𝑅𝑀‬

‫𝑔𝑒𝑑 ‪𝜃,‬‬

‫شماره جرمها‬

‫‪−43820‬‬

‫‪576/58‬‬

‫‪90‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪46/308‬‬

‫‪270‬‬

‫‪2‬‬

‫‪18780‬‬

‫‪184/12‬‬

‫‪270‬‬

‫‪3‬‬

‫𝑔𝑘 ‪𝑀𝐵 𝑅𝐵 𝑎𝐵 = 62/2 × 1000 → 𝑀𝐵 = 12/034‬‬ ‫𝑔𝑘 ‪𝑀𝐴 𝑅𝐴 = 96 × 10 → 𝑀𝐴 = 18/82‬‬

‫‪101‬‬

Related Documents

Dynamics Of Machinery
January 2021 1
Dynamics Of Machinery.pdf
January 2021 1
Machinery Lubrication
January 2021 1
Group Dynamics
January 2021 1

More Documents from "Bibi Renu"

Dynamics Of Machinery
January 2021 1
Contoh Draft Pkwt
January 2021 2
Whats Your Line
February 2021 2
March 2021 0
Referat Bppv
January 2021 1